منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

163

دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۴۲ ق.ظ

نظم داشتن توی زندگی خیلی خوبه، کسی هست که بگه بده؟؟ اما من میگم رعایت اعتدال بهتره!

آقای همسر بسیارمنظم زندگی کرده، توی خانواده ایشون، مادر و پدرشون کاملا آزادشون گذاشتن، و نظم خودجوش بچه ها، به ندرت توسط دیگری تهدید میشه!


و آقای همسر هنوز بعد از چندسال زندگی مشترک، انتظار داره با همون نظم دوران مجردیش زندگی کنه، که با بچه تقریبا محاله!

البته برای ایشون خیلی محال نیست، چون من این وسط نقش هماهنگ کننده به بهای فداشدن خودم، رو دارم

و نتیجه دیگه این تربیت: تو موقعیت های اضطراری و غیرقابل پیش بینی، آقای همسر هنگ میکنن اساسی!! و من غیر از اداره اون موقعیت باید ایشون رو هم دریابم، کاری که واقعا در اکثر موارد از توانم خارجه، و حتی اگه بروز ندم، از درون داغون میشم!!



+خدایا نادانی هام در زمینه تربیت، خیلییییییییییی بیشتر از دانسته هامه، منو دریاب

+خدایا، منو تو شرایط اضطراریی قرارنده که خارج از توانم باشه، و خودت خوب میدونی که چقدر ناتوان و ضعیفم:(

+انقدر بی انصاف نیستم که در موارد این چنین پدرومادرشون رو مقصر بدونم

  • مک بس

نظرات  (۶)

چه سخت!
پاسخ:
سخـــــــــــــــــــت:(((((
آره همسر منم اینطوره. بس که منظم بوده البته خودش هم منظمه. و نود درصد بی نظمی خونه ی ما هروقت که بی نظمی اتفاق میفته مسببش یا منم یا بچه ها.
پاسخ:
ببین این نظمه به نظرم تا وقتی خوبه که خودت مسئولیتش رو قبول کنی، و در تسریش به دیگران کمک کنی، نه اینکه بگی خب من نظم زندگیم اینه، بقیه هم هرطور میتونن بایــــــــــــــد خودشون رو با من وفق بدن!!!
پدرومادر همسر من هم مطمئنا سختی هایی کشیدن تا ایشون نظم زندگی خودش رو داشته باشه، مادرش از کمک هاش گذشته، از برخی خوشی هاش گذشته و ..تا ایشون برنامه ریزی روزانه اش رو طبق خواسته اش پیش ببره، و الان هم من، باید بچه رو سرگرم کنم تا ایشون به روزمرگی هاش برسه، یا سرساعت به خوابش برسه، یا نظم زندگیش به هم نریزه!!
همسر من یاد نگرفته توی خونه اجتماعی زندگی کنه!!!!!!!
  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام

    همسرتون باید یه دوره تو خوابگاه دانشجویی زندگی میکردن!

    اینا همش اوکی میشد:))))

    ینی نظم و نظافت و این چیزا به فنا بودا...


    خانوم ما بعضی وقتا عکسای قدیم مارو میبینه میگه من موندم شماها چطوری زنده موندین!!!
    پاسخ:
    علیکم و رحمه الله
    ایشون 4سال زندگی خوابگاهی رو تجربه نموده اند!!!
    راهکار بعدی؟؟؟؟:)))))))))))
  • مردی بنام شقایق ...
  • بفرستیدشون بسیج دانشجویی!!!


    پاسخ:
    بسیج دانشجویی؟!!!
    فعلا عضو یه بسیج دیگه هستن:دی
    راهکار بعدی:)))))
  • مردی بنام شقایق ...
  • نه دیگه!

    اگه تو بسیج دانشجویی بی نظمی رو یاد نگیرن دیگه هیچ جا دیگه امکان آموزشش نیس!!!

    لذا از ارائه ی راهکار بعدی معذوریم :)
    پاسخ:
    :(((
    سلام چقدر سخت...
    خدا رو شکر همسر من از من هیچ انتظار زیادی نداره... برای نظم هم خیلی کمکم میکنه.
    باید با همسرتون صحبت کنید و متوجهشون کنید که اینجوری خیلی به شما سخت میگذره ایشون هم باید گذشت رو یاد بگیرن... به هر حال توی زندگی هر دو طرف باهم باید گذشت کنن
    پاسخ:
    سلام، خوش آمدین
    خب ما تا بچه نداشتیم مشکل حادی نداشتیم، بعد از تولد دردونه، بی نظمی ها و کنتکت ها شروع شد
    میدونید تعریف خیلی از واژه ها برای زن و مرد متفاوته، و البته فکر نمیکنم این مورد رو اصلا ایشون گذشت معنی کنن!!!
    خدا سایه همسرتون رو تا همیشه مستدام کنه:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">