منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

298

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۶ ق.ظ
حتی اگه مساحت محل خواب ما، 5 متر در 5متر هم باشه، دردونه دوست داره به فاصله یک سانتیمتری من بخوابه
توی شب غلت میزنه (زیـــــــــــــــــــاد) ولی به محض هوشیاری، میاد سرش رو میذاره تو دل من:)))
من خودم حتی تو مجردی هام هم دوست داشتم نزدیکترین مکان رو برای خوابیدن کنار بچه ها انتخاب کنم، ولی خب این نوش، این نیش رو هم داره که تا صبح نتونی تکون بخوری هییچ، هرازگاهی نوازشی هم میشی:دی


پ.ن.وقتهایی که فکر میکنم این کار دردونه بخاطر کم بودن زمان باهم بودنمونه، به همه چی فکر میکنم، و گاهی تا ساعتها خوابم نمیبره:(
  • مک بس

نظرات  (۳)

  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام

    خخخخخخخخخخخخخ

    انگار اپیدمیه تو بچه ها
    بعضی شبا بهو تغ یه چیزی میخوره تو صورتم!

    بیدار میشم میبینم پاشنه پای حنانه خانوم تو چشممه!

    بعضی وقتا ازینم میره جلوتر!

    وسط خواب با چشای بسته بلند میشه میاد خودشو میندازه رو سینه من همونجا میخوابه!هیچی دیگه! تا صبح نمیشه تکون بخوری :)

    تازه خانوم تو خواب حرف هم میزنه!!!!
    پاسخ:
    سلام
    عزیززززززززززززززززززززززم (دقیقا با همین غلظت بخونید)، بچلونیدش از طرف من: ببخشید من در این مواقع نمیتونم احساساتم رو کنترل کنم:دی


    +خب تخصیر خودتونه:)
    آقای همسر ما کاملا از این الطاف بی بهره اند، چون اولا انقدر دردونه رو وابسته به خودشون نکردن که این اتفاقات رخ بده، ثانیا به فرض محال هم اگه دردونه بخواد چنین رفتاری بکنه، چون به من نزدیکتره تا ایشون، ترجیح میده روی من خراب بشه، تا بخواد از سد من بگذره، و بعد تازه برسه به آقای همسر
    با توجه به این توضیحات راهکار ارائه نمیدم دیگه، خودتون از توضیحاتم متوجه میشین چه باید کرد :)

    -همیشه که نمیشه شما راهکار ارائه بدین:)
    واااااای من اصلا تو جای تنگ خوابم نمیبره
    یکی از دلایل جدا خوابوندن پسرامم همین بود
    پاسخ:
    عااااااااادت میکنی عزیزم:دی
    ما هم مثلا دردونه جدا میخوابه، ولی عشقش (یعنی واقعا عشقش) اینه که بیاد روی تخت ما

    +چقدر خوب که پسرهات رو عادت دادی به جدا خوابیدن
  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام

    همونطور که مستحضر هستید بعضی کارای بچه ها واقعا در حیطه ی کاری ما نیس! ینی تخسیر ما نیس!

    مثل اینکه پروازت تاخیر داشته باشه و ساعت یک نصفه شب برسی خونه و بدو بدو با خنده بیاد دم در استقبالت و بعد بپره بغلت و خودشو لوس کنه و شکایتای کل روزشو از مامانش بگه و کلی غر بزنه درباره کارا و چیزایی که میخواسته و مامانش نداده و.... بعد تو بغل خوابش ببره رو هیشکی بهش یاد نداده!


    یا تو خواب با وجود فاصله ی بیشتر از همه ی موانع بگذره تا بیاد بغل من!

    لذا این راهکارو بنده قبلا خودم دادم :))))

    کارائی نداره رو این گودزیلای کوچولوی ما!

    تازگیا وابستگیش بدتر هم شده.
    ینی میرسم خونه حتی نمیذاره لباس عوض کنم. میگه فقط بازی!

    اونم بازیای پر جنب و جوش و شیطونیایی که مامانش تو طول روز نذاشته!
    حتی تا اینجا میره جلو که وسط اخبار میپره تلویزیون رو خاموش میکنه و از همون دور اشاره میکنه دستاتو باز کن و بدو بدو میاد میپره تو بغلم که مثلا بهش اخم نکنم و باش بازی کنم!

    این نسل جدید دست مارو از پشت بستن تو شیطونی!!!
    پاسخ:
    سلام
    من عمیقا معتقدم بچه ها روانشناس های خوبی هستن، و به اندازه سرسوزن محبت یا توجه بیشتر رو متوجه میشن
    بچه با هیچ پیش فرضی نسبت به پدر ومادر دنیا میاد، اینکه بعد از مدتی به طرف یکی بیشتر متمایل میشه اکتسابیه، که با توجه به هوش سرشارشون خیلی زود کسب میشه
    همین که از مامان پیش شما گلایه میکنه خووووووب نشون میده که شما مهربانترین باهاش تا مامان،  و یا پایه ی بازی بیشتری، یا میپره بغلتون بعد از کاری که نباید، یعنی نازش رو میخرین و ....
    لذا اگه خوب نگاه کنیم توی همه ی رفتارهاش ردپایی از رفتارهای شما دیده میشه


    +خدا براتون حفظش کنه، و الهی که سایه تون براشون مستدام باشه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">