148
فکر کنم قسمت اعظم پستهای این وبم، گلایه از مامان، یا از بی خوابی یا بدخوابیهام باشه!!!
چقـــــــــــــــــدر کوچک و محدود شدم!:(((
فکر کنم قسمت اعظم پستهای این وبم، گلایه از مامان، یا از بی خوابی یا بدخوابیهام باشه!!!
چقـــــــــــــــــدر کوچک و محدود شدم!:(((
از سردرد دوتا قرص مسکن بخوری، ولی تا ساعت های حدود 2نیمه شب ، نیمه بیدار باشی، وسط شب هم بخاطر بدخوابی دردونه نیم ساعتی کلافه شده باشی...
پ.ن. نیمه بیدار چون تقریبا نصف هرجمله ام رو تو رویا میگفتم!! و این باعث خنده های دردونه میشد!!:)))
پ.ن.2. اسمی برای این حالت نیافتم!!:((( شما پیشنهاد بدین!
طبق معمول! مامان برنامه ریزی هاش رو کرده، و الان انتظار داره همه با برنامه اش هماهنگ بشن!!
گاهی مدتها انتظار میکشی تا موقعیت انجام کاری برات پیش بیاد
اما تو موقعیت که قرار میگیری، مختار که میشی، تازه شک می کنی!!
بدجور به سرم فکر "اسباب کشی" زده! انقدرکه از ساعت 4صبح خوابم نبرد!!
فقط یه چیز میتونه منصرفم کنه!
البته احتمالا میذارم بعد از ماه مبارک، که عذاب وجدان نداشته باشم:دی
بو!!
بو و رایحه خوش میتونه آدمو به وجد بیاره، یا آروم کنه
ولی هرقدر هم مطبوع بعد از مدتی به قول معروف شامه آدم پر میشه!
به این فکر میکردم که رفتارهای خوب هم همینطوره، اولین بار که انجام میشن، مورد توجه و احتمالا تقدیر قرار میگیرن، به تناسب تکرار، تقدیر هم کم میکشه، و حتی گاهی میرسه به مرحله ای که وظیفه تلقی میشه!
و این بدترین نوع برخورده!!
پ.ن. صابون داو، با رایحه انار رو امتحان کنید: دی و بعد بهم بگین سلیقه ام چه طوره؟:)))))))))))))))
- میشه چند ثانیه تکون نخوری من عکس بگیرم
دردونه با تاکید: نـــــــــــــــــه!!!
به مناسبت هفته سلامت، از شاغلین تست قندخون و اینا گرفتن