527
از وقتی یادم میاد برا عزاداری جایی رفتم که مامان رفته
حتی بعد از مستقل شدن،مثلا:/
و این چندسال اخیر اگه نتونسته بره،منم به طبعش خونه موندم
اصن ظهر تاسوعا خونه موندن معنی داره؟!!!!
از وقتی یادم میاد برا عزاداری جایی رفتم که مامان رفته
حتی بعد از مستقل شدن،مثلا:/
و این چندسال اخیر اگه نتونسته بره،منم به طبعش خونه موندم
اصن ظهر تاسوعا خونه موندن معنی داره؟!!!!
بچه ها وقتی خیلی خوابشون میاد، بیشتر از همیشه از خواب گریزونن،بدون اینکه دلیلش رو بدونن بدقلق و بهونه گیر میشن، فقط بزرگتر می فهمه این بچه چرا بدخلقه و چطور خوب میشه...
اینا رو گفتم که بگم:
آقا جان،شما بدقلقی هامو نبین،گریز پاییم نتیجه جهلمه،شما بزرگتری رو در حقم تموم کنید. مثل همیشه
پ.ن.التماااااس دعا
مراجع اومده میگه: اینجا شکلاتی چیزی نیست بدین ما بخوریم؟!
گویا نتایج کنکور آمده:دی
و من نمیدونم از جاری جان باید خبر بگیرم یا نه!
اصولا مراجعین، کارمندی رو خوش اخلاق میدونن که کارشون رو راه بیاندازه، ولو خلاف قانون
و چه سخته به این نوع آدمها تفهیم کنی که دلیلی نداره بخاطر اونها، خودت رو مدیون سایر مراجعین کنی!!
روز بعد از تولد، آدم دوست داره خونه باشه، تا لذتهای پس از تولد رو هم درک کنه
و من مثل همیشه از قسمت اعظم لذتهای بچه داری محرومم:(
تا حالا کسی رو دیدین که زیاده خواهیش سیری ناپذیر باشه؟؟
من تاحالا کسی رو به این شدت زیاده خواه، (به اندازه همکارم) ندیدم، گاهی حس میکنم عطش زیاده خواهی این بشر ثانیه ای فروکش نمیکنه!
از بعد از نماز صبح سرپا بودم،حدودای ساعت 5 مهمانهامون رفتن،خواستم چرتکی بزنم که انقدر دردونه رو کمرم بالا و پایین پرید که پشیمون شدم،به سختی خودمو نگه داشتم تا شام درست کنم و بهش بدم
خودش هم انقدر خسته بود که سرشام میخواست بخوابه
از ساعت ده و نیم اومدیم که بخوابیم، شروع شد بهونه گیری هاش،در حالی که حس میکردم از رو بدنم یک بلدزر رد شده و چشمام رو با چوب کبریت باز نگه داشته بودم
به هر زحمتی بود بدون گریه ساعت یازده ونیم بیهوش شد،ولی قبلش گفت:کاش فردا خونه می موندی
همین دیگه،خوابم پرید:(((
با اینکه تعطیلات من یا به خونه تمیز کردن میگذره یا به دردونه داری، و هر زمانی که فرصت داشته باشم خونه تکونی میکنم،باز کارم که زیاد میشه،و خونه نسبتا آشفته، خودخوری میکنم که چقدر من تنبلم:(((