584
دیدین بعضی روزها از همون اول صبح میخای با یکی بحث کنی:
مثلا دردونه ای که هرروز با بهونه های به معنای واقعی بنی اسرائیلی صبحت رو با اعصابی آشفته شروع میکنه، و منتظر کوچکترین واکنش (توی تن صدا، ولومش، حالت صورت، ابروها، حالت بدن و ..)هست تا جانسوزترین گریه ها رو سر بده؛
یا همسایه ی خودخواهی که حتی یک متر دیوار تو کوچه نداره، ولی طوری ماشینش رو پارک میکنه که عملا جلوی چهارتا خونه و دیوارهاش رو میگیره، صرفا جهت اینکه کسی پشت ماشینش پارک نکنه، و ایشون موقع خروج (لابد همیشه اضطراریشون) چند دقیقه ای معطل نشه؛
یا مافوقی که ماه ها و بهتره بگم سالهاست داره حقت رو بی دلیل میخوره، و طبق معمول عدم پیگیری رو دال بر کارمند خوب یا باوجدان بودنت نمیکنه هیچ، دال بر برحق بودن خودش میکنه؛
یا ارباب رجوعی که نود و نه درصد کاری که وظیفه خودشه رو بعد از چندبار توضیح دادن براش انجام میدی، و وقتی میرسه به یک درصد پایانی، که اونم حالت امضای شخصیه، و باید خودش انجام بده، شاکی وار منتظره تو کارش رو تموم کنی، و وقتی هم میبینه چاره ای نیست، از اونجا که توجهی نداشته به مراحل انجام کار، اون نودونه درصد رو با یه بک و رفرش میبره نقطه سر خط!!! هییییییییییچ، تازه شاکی میشه که شما که کاری نکردین برام!!!
یا ...
البته در جواب اون جمله اولم باید بگم منم تقریبا ندیدم، چون اصولا آدم به شدت بحث گریزی هستم، گرچه خیلی جاها از همین خصوصیت ضربه خوردم و میخورم، ولی خب همین موارد نادر هم سعی میکنم خودمو کنترل کنم، چون نهایتا در موضوعی که تبحر نداری (بحث کردن) مغلوب میشی حتی اگر به حق باشی