منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

689

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۱۶ ق.ظ

وقتی دردونه میپرسه خدا رو کی خلق کرده،تازه میفهمم چه بزرگ شده

به سخت جانی خویشم گمان نبود!

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۳۴ ق.ظ

هوا آلوده شد، گفتن فلان مقاطع تعطیلن، بقیه نه              آخه ما آبشش داشتیم

الانم میگن مدرسه ها تعطیله

بعد تبصره اش میاد که وقتی گفتن مدرسه، یعنی دانش آموزان، معلمان باید باشند!!!

بعد تبصره بعدیش میاد که مدارس غیرانتفاعی معلماش هم نیان!!                        ما دولتی ها آنتی کروناییم!!

بعد تو گروه همکارها همه قیل و قال میکنن، که یکی جوابشون میده مرخصی برای این روزهاست دیگه، مگه از سلامتی مهمتر هم هست، بعد میای سرکار، میبینی اولین نفره که وارد میشه!!     ما حرفی میزنیم که گوش خودمون هم شنواش نیست!!

 

بعد میگن گفته شده انقدر ماسک بصورت رایگان زیر دست و پای مردم میریزیم که بازار سیاهی نباشه       فکر کنم ما دست و پا  نداریم

 

کلا پدیده هایی هستیم هااااااااااااااا

 

 

پ.ن. شاید بعدا اوصاف جدیدی از خودمون براتون بگم، این اول راهه!

پ.ن2. مدرسه و معلم مثال بود..

687

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۳۵ ق.ظ

نکنه مملکت تعطیله، فقط من بی خبرم؟!!
چرا هرجا تماس میگیری کسی پاسخگو نیست!  :(

686

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۰۷ ق.ظ

زمانی که استاد راهنمایِ سه نقطه ام برای هر اشکال نگارشی از قبیل جا افتادن کاما، بودن یا نبودن "ی" میانجی و ... هزینه چاپ مجدد پایان نامه ام  رو روی دوشم میذاشت،  یا زمانی که بعد از اون ماراتن نفس گیرِ رفت و آمد در مسیر دفتر استاد، زیراکسی دانشکده با نزدیک ده نسخه پایان نامه ای که گاهی از صد و اندی صفحه پنج صفحه اش با قلمِ مبارک ولی خوش رنگِ قرمز استاد راهنما مزین شده بود و این تزیین انصافا انقدر ماهرانه صورت گرفته بود که هیچ جوره نمیتونستی از صفحات قبل و بعدش استفاده کنی، بالاخره اجازه دفاع گرفتم، و حتی بعدش که 5 نسخه استادان محترم راهنما، مشاور، داوران به نسخه های قبلی اضافه شد؛

حتی ثانیه ای فکر نمیکردم نزدیک به ده سال بعد دردونه ای داشته باشم که از این ذخایر علمی به بهترین شکل استفاده کنه، و هر صفحه ایش رو به نقشی از نقوش هنری خودش مزین:))) و ما رو از جستجوی چرک نویس برای بانو بی نیاز کنه:)

 

خلاصه که در هر شرّی -ولو اینکه در برهه ای از زمان نفستون رو بگیره- خیری هست، منتهی ممکنه دهه ها طول بکشه تا متوجهش بشین (حتی شاید نشین:دی ولی حتما هست:))