بلیط گرفتیم،برای هفته آینده....
انقدر که این هفته این سفر کنسل شد،و دوباره پیگیری شد،تا نرسم اونجا،باورم نمیشه طلبیده شده باشم
ولی از اونجا که چندتا پست بار منفیی :دی فرستاده بودم، حس کردم درست نیست ننویسم،حتی اگه خدای ناکرده باز اتفاقی مانع بشه
میگه سرم درد میکنه، نگاه میکنم میبینم کنار گوشش جوش زده
موقع خواب میگه سرم چی شده؟ -جوش زده
آیییی گوشم،جوشم چی؟ -جوش
جوش یا گوش؟ -جوش زده کنار گوشت
جوش،گوش؟؟؟گوش،جوش؟؟؟چی بود؟ -جوش
جوش،جوش،گوش؟؟؟گوش،جوش.....
بالاخره تقریبا بعد یه ربع ساعت جوش و گوش کردن،بیخیال میشه:)))))
وقتی میبینم ما زن و شوهر که میدویم،به پای بعضی مردها که کار میکنن نمیرسیم،از همه چی شاکی میشم
خیلی هم دور نمیرم همین فامیل درجه یک،که خانومهاشون حتی بچه داری هم نمیکنن،و همه مغازه ها رو از حفظن،و همیشه جدیدترین برندها رو استفاده میکنن،و هرسری که میبینیشون سرویسشون باید با سری قبل متفاوت باشه،مسافرتشون قضا!!! نمیشه که پوسیدن تو خونه.، حتی---حتی---برای همسرهاشون عزیزترینن.
همونا که نهایتا بهت میگن:تو خودت زندگی کارمندی رو انتخاب کردی،خب نرووووو
پ.ن.گفتم که حالم خوب نیست....بسیااااار دعا لازمم
بدجور هنگ کردم،کاش از اول تو فکر این مسافرت نیافتاده بودم :-(
پ.ن.یادم باشه دیگه با طناب پوسیده کسی تو چاه نرم
دوباره پاناکوتا درست کردم،و این بار خووووب شد :-)
البته سری قبلم تخصیر اون دوستی شد که گفت به جای ژلاتین میشه آلوئه ورا ریخت ::-\ یه بار که شیر ماست شد! دفعه بعدشم بهتر شد ولی کمی:دی
پ.ن.اینجا چطور میشه عکس گذاشت؟؟؟ آموختم:)دریافت
و آقای همسری که به معنای واقعی!!! مرد ثانیه هاس (برعکس البته) :-(
با ذوق با دودستم به دردونه نشون میدم که 10روز خونه ام
پاهاشو نشون میده که انگشتای اونا چی؟؟
پ.ن.فکر میکردم اینبار ذوق زده اش میکنم :-(
و تعطیلات 10 روزه ما شروع شد:))))))
ازالان به شب اخر فکر میکنم:(هرسال چنین شبی به این نتیجه میرسم که تعطیلات نبودش بهتره!!!!
