منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

127

يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۱۹ ق.ظ

نفهمیدم کی خوابم برد، یه لحظه چشمهامو که باز کردم دوتا چشم تو تاریکی داشت خیره منو نگاه میکرد!

یادم افتاد به صداهای مکررش که نازم کن، و من که گفته بودم ببخشید خوابم برد و اینکه نهایتا گفت: خب بسه، دیگه نازم نکن!!!


اینجور وقتها عذاب وجدان منو میکشه

ولی از طرفی هم خب نیاز به خواب، از طبیعیات زندگیه، چی کار کنم؟:(((

  • مک بس

نظرات  (۱)

  • مردی بنام شقایق ...
  • خیلی بده واقعا

    البته دختر ما اصن تعارف نمیکنه ها

    ببینه خوابمون برده قشنگ و شیک و مجلسی میاد میشه بالاسرمون و انگشتشو میکنه تو چش و چال آدم تا بیدار شیم.

    اصنم اعتقاد به نیاز به خواب نداره
    پاسخ:
    اول که خدا حفظش کنه
    و اما بعد:)
    ماهم خب همینه با کمی تفاوت: هی صدا میزنه که حتی اگه مثلا مشغول کاری هم هست، من باید چشمهام باز باشه و هی به سوالات ریزو درشتش پاسخ بدم
    دیشب قرار بود با آقای پدر بازیهاشو بکنه، احتمالا براش کافی نبوده!

    کلا یه ژن مشترک بین بچه هاست انگار: عدم اعتقاد به خواب!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">