منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

211

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۶ ب.ظ

استقبال میکنم از تجربیات جاریانه!! تون:دی

خوشحال میشم راهنماییم کنین که باید چطور برخورد کنم، چون معتقدم شروع روابط خیلی مهمه، و گاهی بعضی چیزها رو هیچ وقت نمیشه تغییرداد


پ.ن. مثلا میتونین بگین جاری فامیل نمیشه:دی   یا نه، همه چی بستگی به رفتار خودم داره (که گرچه تاثیرگذاره، ولی همیشه جواب نمیده)    یا مثلا گربه رو دم حجله بکشم که مثلا من عروس بزرگم :دی و ....                از مزاح گذشته، منتظر نظراتتون هستم:)

  • مک بس

نظرات  (۹)

منم استفاده میکنم بعدا که جاری دار شدم:)
من پیشاپیش حس خوبی به جاری م دارم!
پاسخ:
کارخوبی میکنی:)
من حس خاصی ندارم، البته این بی حسی گرایش داره به سمت مثبت تا منفی
من هیچوقت دوست نداشتم عروس بزرگه باشم که الحمدلله نیستم! خخخخ!
ولی خب به نظرم جاری یک دوسته که نباید اونقدر باهاش صمیمی شد و فکر کرد که میشه پیشش از قوم شوهر صحبت کرد!
ولی در سایر جوانب و امور صمیمیت آزاده.
پاسخ:
جدا؟؟؟ چرا؟؟ بیشتر از تجربیاتت بگو لدفن:)
امیدوارم در این حد که تو میگی مطلوب باشه
من دوتا جاری دارم با هر دوشون هم مثل خواهر برخورد می کنم الحمدلله هم همیشه با هم خوب بودیم و در مورد ریزترین مسائل زندگیمون باهم مشورت می کنیم. دقیقا مثل خواهر.
البته به شدن بستگی به روحیات طرف مقابل داره...
پاسخ:
چه نعمت بزرگی، خدا برای هم حفظتون کنه
و بیگ لایک برای جمله آخر:)
  • مردی بنام شقایق ...
  • سلام

    بهترین راهکار:

    همین اول کاری جف چشاشو در بیارین که پس فردا شاخ نشه!!!

    والا...


    جاری هم مثه باجناق میمونه دیگه! هیشکدوم فامیل نمیشن!
    پاسخ:
    سلام
    خیلی هم خووووووووب، فقط یه سوال: شما خودتون هم به توصیه هاتون عمل میکنید؟؟؟:دی

    من که جاری ندارم و نخواهم داشت
    پاسخ:
    چ خووووووووووب
    البته شما خواهرشوهر داری، که من ندارم و نخواهم داشت:))

    نمیدونم چرا دوست نداشتم عروس بزرگ باشم! شایدم مهم نیست! من اصلا اهل مقایسه ی اینکه قوم شوهر برای این چه کار کردن و برای من چه کار کردن، نیستم اما از بس جاری هام اهل این مقایسه بودن که از اینکه بزرگه نیستم و بعد از من عروسی نمیاد احساس خوبی بهم دست داد! هههه هه!

    چه تجربه ای دیگه بگم؟ همینه دیگه! به حد کفایت میشه با جاری صمیمی شد اما نه در حدی که یادت بره قوم شوهره!

    البته به شخصیتش هم بستگی داره اما من اصولا سعی میکنم به کسی آتو ندم تو زندگیم. و چیزی به کسی نمیگم که بتونه علیه من سوء استفاده کنه ازش. جاری هم در همین سطح باهاش برخورد میکنم که یه وقت یه چیزی نگه که شر بشه البته اینا همه ش به شناختم از قوم شوهر وابسته ست که منتظر حرف هستن! و جاریهام که دهنشون چفت و بست نداره. وگرنه هردوشون از جزیی ترین روابطشون با همسر و قوم شوهر برای من میگن و ذره ای نگران نیستن که من سوء استفاده ای بکنم.. چون منو میشناسن.. یا شایدم ریسک کردن دیدن جواب داده دارن ادامه میدن! خخخخ! که البته من از این نوع رابطه ی تا این حد مطمئن اونها هم خوشم نمیاد چون همه ش طرف غیبت قرار میگیرم :(
    ولی من بهشون چیزی نمیگم و درددلی نمیکنم مگر چیزایی که همه می دونن و راز نیست. رفتار من ناشی از شناخت من از این فضای خانوادگیه وگرنه خواهرم یه جاری داره که به نظر من نور و معنویت از چهره ش می باره و کاش جاری من بود.

    بستگی به طرف مقابلت داره دیگه. ولی یهو باهاش به صورت همه جانبه صمیمی نشی بهتره.. احتیاط شرط عقله. بعضیا به واقع دنبال شر میگردن. اما دیفالت دیدگاهت رو بر خوش بینی بذار.

    پاسخ:
    آها، از این لحاظ، اره درست میگی بهتره کوچکتره باشی، البته من از الان به خودم اینو میگم که شرایط برادرشوهرم با شوهرم متفاوته، و ایشون میتونه خیلی کارها بکنه که همسر من نکرده یا نخواهد کرد و ...   منطقی هم هست که برادرها با هم مقایسه نشن   ولی خب رفتار پدرومادرش منطقی نیست که زیاد متفاوت باشه

    من اصولا دیفالت نگاهم بر خوش بینیه(خوشبختانه یا متاسفانه)ولی خب بک گراند ذهنی آدم باعث میشه گاهی حتی با یه رفتار دیفالتت کاملا تغییر کنه

    ممنون از به اشتراک گذاشتن تجربیاتت:))
  • مردی بنام شقایق ...
  • اگه جاری داشتم حتما عمل میکردم!!!

    متاسفانه از فیض داشتن جاری محرومم تا آخر عمر!!!! :))))
    پاسخ:
    خب شما چون جاری و باجناق رو در یک مقام قرار دادین پرسیدم:دی
  • مردی بنام شقایق ...
  • از اون نظر بله

    باجناق های ما کلا از ا بزرگترن خیلی

    یکیشون اصفهانیه که خب با هم خیلی رفیقیم
    اون دوتای دیگه اصفهانی نیستن!

    اون دو تایی که اصفهانی نیستن یکیشون آدم آرومیه و کلا تو فضای خودشه و کاری به کسی نداره و مهربونه. لذا ازش صرفنظر کردیم!!!

    اما اون یکی اوایل ازدواج ما چند تا متلک انداخت سر سفره و این ور و اونور و ما هم باهاش سر و سنگین بودیم اوایل اما خب جلوی این خصلت اصفهانیا رو نمیشه گرفت که وقتی یکی باهاشون کل میندازه خصوصا بصورت زبونی کم نمیارن و خلاصه از خجالت طرف در میان!

    ما هم شوخی شوخی جواب این بنده خدارو دادیم و بیچاره تا آخر مجلس دیگه یه کلام حرف نزد!!!

    بعدها(ینی حدود سه سال بعد) فهمیدیم که کل خونواده خانوم ازون حرکت ما بشدت حال کردن که بالاخره یکی پیدا شد جلوی فلانی در بیاد و جوابشو بده و فلان و....

    دل خونی داشتن از دستش!!!

    خلاصه بعد اون جریان و چند تا اتفاق دیگه که دقیقا به همون صورت اصفهانی بازی جواب دادیم دیگه اون بنده خدا هم از دور رقابت انصراف داد خودش!!!!!!

    چش در آوردن مردونه اینجوری بود!!!

    تا آموزش بعدی خدا نکهدار!!!! ^_^
    پاسخ:
    خب مشکل اینه که من اصفهانی نیستم:)))
  • مردی بنام شقایق ...
  • ما برای هر مشکلی یه ایده و راه حل داریم الا این یکی!

    واقعا واسه اصفهانی نبودن هیچ نسخه ای ندارم!!!!


    +
    البت الان که فکرشو میکنم شما اون قسمت ذاتی رو ندارید ولی قسمت اکتسابیش رو میتونید کسب کنید با تلاش فراوان و شرکت در دوره های آموزشی خاص!

    ولی خب هزینه اش زیاده!!!! ^_^
    پاسخ:
    :))))

    +
    من اگه مکتسب خوبی بودم، دوران کارشناسی مکتسب شده بودم:(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">