منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

620

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ

شده تا حالا دلتون بخواد بچه تون رو بزنید؟!


گاهی من اینطوری میشم، خصوصا اوقاتی که سعی درکنترل تمام عجله، خشم، یا ناراحتی درونی ام دارم و تا حد ممکن آروم برخورد میکنم و دردونه هم در مقابل با آرامش تمام به کار خودش میرسه، و گوش به حرف نمیده:دی


اینطور مواقع یا نهایتا ولوم صدام میره بالا، یا بهش میگم دلم میخواد بزنمت و اینطوری دردونه متوجه بازیگوشی بیش از حدش میشه، و البته همیشه شاکی ام میشه که چرا صدات رفت بالا یا این جمله رو گفتی!!!  من که توراه انجام خواسته ات بووووودم!!!

  • مک بس

نظرات  (۱۱)

منم شده! خیلی هم.
ولی به مستر میگم نه به خودش :)))
پاسخ:
من خیلی شده عصبی شدم ولی تا این حد که حس کنم به ثانیه ای میتونم بزنمش خیلی کم میشه
فشاره به مغزم وارد میشه، ولی به دستم منتقل نمیشه اصولا:دی
منم اقای همسر در دسترس باشه بهش میگم که اصولا نیست :/
  • صبورا کرمی🦄
  • 😔😔😔😔

    پاسخ:
    شکلک که دانلود نمیشه:(
  • صبورا کرمی🦄
  • افسوس و ناراحتیه
    پاسخ:
    برای چی
    آقا من که نزدم هیچ وقت:دی
    البته برای من ناراحت باااش که به اون حد از انفجار میرسم (انفجار واقعی هاااا، چون اصلا زدن برام تعریف نشده است، نه تو ذهنم نه تو رفتارم و اینکه اون فشار عصبی به دستم منتقل بشه و حس کنم واقعا میتونم بزنم عمری یک بار اتفاق می افته) و واکنشمو نشون نمیدم و نهایتا ولومم میره بالا، و تااااااااااااااازه با اعتراض دردونه خانم هم مواجه میشم:/
  • صبورا کرمی🦄
  • بیشتر برای خودم
    منم بعضی اوقات دچار چنین خشم هایی میشم. 
    پاسخ:
    :(
    تا دلت بخواد اما یکی دو بار بیشتر بهش نگفتم. عذاب وجدان بعد فریاد وحشتناکه
    پاسخ:
    چقدر خوب که میتونی خودتو کنترل کنی
    من به ندرت انقدر عصبی میشم مثلاش البته دیروز بود که بعد از کار رفتم خونه، کلی منت کشی کردم تا بیدار شد(من اجازه استراحت ندارم:() بعدش کلی غرولند کرد که هنوز خوابم میاد و خسته ام ، آب دستم بده، خسته ام کج نگاهم نکن، خسته ام ... کتاب هاشو بااکراه باهم بررسی کردیم، به زور دو کلمه درمورد روزش در مدرسه صحبت کرد، گشنه اش بود هیچ کدوم از خوراکی های خونه رو نمیخاست، مشق هاش رو حال نداشت بنویسه، تازه نگران کتاب کارش هم بود و هی غر میزد این وسط از بازیهاش هم عقب مونده بود، لذا رفت سراغ بازی تا بعد مشق بنویسه و کتاب کارشو انجام بده
    با کلی غرولند بعد بازی مشق نوشته (که قبلا شرح چگونه نوشتنش رو دادم)گفتم میخام برم حمام گفته منم میام
    یک ساعت و نیم تقریبا تو حمام بازی کرده و...
    کلا حمام کردن با دردونه انرژی منو صفر میکنه، بعد بازی کرده ، صداش زدم که بیاد موهاش رو سشوار کنم، باز غرولند که نمیذاری بازی کنم
    حالا من از صبح رفتم، خرید رفتم، ناهار درست کردم، باهاش مشق نوشتم، حمامش کردم، در حال جنازه شدن تو فکر اینم که زودتر موهاشو خشک کنم، شامش بدم، و با هزار دردسر خوابش کنم تا صبح اذیت نشه و دارم با ملایمت غرولند مزاحم بازیش شدن رو تحمل میکنم...
  • مردی بنام شقایق ...
  • خیییییییییییییلیییییییییییییییییی :)))
    پاسخ:
    واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلتون میاد؟!!
    اصن شما کی خونه ای که بخاین از این حس ها هم داشته باشین (ایکون عصبانیت)
  • مردی بنام شقایق ...
  • نه شوخی کردم

    من صبرم بیشتر از خانومه در برابر بچه ها اصولا

    اون از شیطناشون حرص میخوره و من کیف میکنم 

    بعد شاکی میشه که چرا هیچیشون نمیگی!
    میگم خب بچه ان دیگه! قرار نیست قواعد مارو رعایت کنن که!
    همونطور که ما بچگی نمیکنیم اونا هم قرار نیست مثه ما برخورد کنن.


    خیلی از دعواهای ماها با بچه ها بیخودیه
    جلوشون کم میاریم از بس بلا و باهوشن
    منجر میشه به دعوا


    یه وقتایی هم بحث تربیتیه و لازمشونه که تو اون موارد کاملا موافق دعوا کردن و قهر های کوتاه مدت هستم بشرطی که طول نکشه

    مثلا دعواش کردم حنانه رو سر یه جریانی
    دو دقیقه که گذشت با توپ یجوری شوت کردم که خورد بهش و خندش گرفت!
    بزور جلو خندشو گرفت که کم نیاره :)))))

    رفتم بغلش کردم گفت بابا ببخشید ^_^
    پاسخ:
    خدا قوتتون بده
    مشکل اینه که من از بس سعی کردم ناراحتی هامو هم با ارامش بهش تذکر بدم،براش عادی شده
    ماهم قهرهای کوتاه مدت داریم،البته عنوان قهر نداره، نارحتیه،که خودش کفایت میکنه اصولا
    گاهی هم در اوج شیطنت،نه :-)
  • پیـــچـ ـک
  • سلام
    منم خیلی برام پیش میاد. بیشتر به خاطر کارای خودشونه. وگرنه برای کار خودم یا بهم ریختن خونه کلااااا کاری ندارم. اصلا ناراحت نمیشم.
    پاسخ:
    سلام علیکم
    منم اصولا به کارهای خونه و این قبیل کارها حساسیت نشون نمیدم
    بقول یکی ما سالها برای تمیز بودن خونه وقت خواهیم داشت،ولی بچه ها سالها فرصت بچه گی کردن ندارن
    تهدید؟؟ اونم به بچه ای که اصلا نمیدونه کارش چه اثری داره؟؟
    خیلی بده
    بهش نگید، ترجیحا مثل خانم لوسی می به مسترتون بگید، تو ذهن بچه گره درست میشه حالا حالا ها وا نمیشه ها...

    پاسخ:
    تهدید؟!!
    فکر نکنم اینکه مثلا بهش بگم دوست دارم دعوات کنم،تهدید حساب بشه،میشه؟!!!
    بله اقای همسر باشه به ایشون میگم،ولی کلا این موقعیت به اندازه انگشتای دستم پیش نیومده
    اما درمورد اثر کارش،سنش انقدر کم نیست که مثلا متوجه نشه نیومدن برای خشک کردن موهاش،چه عواقبی داره،و من کلا مواردی رو که احتمال بدم در حد فهمش نیست ازش انتظار ندارم
    درمواردی که در حد فهمش نباشه یا انتظار ندارم،یا اگر از حالتش بفهمم متوجه نشده چرا ناراحت شدم،حتما دلیل ناراحتیم و عواقب کارش رو در آرامش براش توضیح میدم، و اصولا در این مواقع هردو از هم عذرخواهی میکنیم
    عوضش کلی داد میزنم. با ۲-۳ سال ریاضت کمی تونستم کمش کنم.
    بعضی چیزا رو هم بی خیال میشم
    باور می کنیتو این سرما گاهی با آستین کوتاه میان بیرون!! و من حوصله بحث ندارم
    پاسخ:
    من خیلی کم داد میزنم شکرخدا
    این موقعیتی هم که گفتم برای این بود که من نسبتا استانه تحملم پایینه، خصوصا تو روزهایی که سرکار رفته ام، ممکنه خیلی ناراحت و عصبی بشم ولی چون تو عمرم نه کتک خوردم نه زدم، نه توی اطرافیانم کسی بچه رو میزنه، این فشار عصبیه هیچ وقت به دستم منتقل نمیشه
    یعنی تصور کن که مثلا بخام بزنم نمیدونم کجای بچه بزنم :دی
    حتی یادمه به خواهرزاده هام اگه میگفتم مسخره ام میکردن، میگفتن خب بزن       و من متاصل میشدم که حالا باید کجا بزنم
    البته درست میگی بعد داد زدن هم آدم عذاب وجدان میگیره، و من تقریبا هیچ وقت بعدش حق رو به خودم نمیدم که در اوج خستگی یا عصبانیت یا فشار روانی حق داشته ام داد بزنم سرش
    دردونه هم میدونه که من نمیزنم
    ولی کامنت یک مرد ذهنمو درگیر کرد

    +شما دوتا داری واقعا سخته، من که یکی هم هست گاهی به قول شما واقعا حوصله بحث ندارم، ولی خب حرصشو میخورم:دی
    سلام
    شماها خیلی خوب و نرمالید بابا 
    من تقریبا هر روز این حالت رو دارم خخخخ
    البته که بشدت سعی در کنترلش دارم اما من از اون جیغای گاها وحشتناک هم دارم ( ایکون شرم زده و خجالت فراوان)
    پاسخ:
    سلام
    :)))
    ممنون بابت قوت قلبت:دی
    خب به نظرمن همیشه هم واقعا مادر مقصر نیست، مادر هم یه بشره، که تا حد امکان سعی در کنترل خشم وغضبش داره، اینکه گاهی فوران میکنه حتما و الزاما به خاطر قدرت کنترل کمش نیست، میشه دلایل مختلفی درون و بیرون خونه داشته باشه، که همه دست به دست هم دادن تا این مادری که انقدر بچه اش رو دوست داره، سرش داد بزنه
    گرچه تقریبا همه مون بعد داد زدن عذاب وجدان میگیریم و سعی در عدم تکرارش داریم، ولی بد نیست گاهی ریشه یابی هم بکنیم که متاسفانه من هروقت اینکارو کردم توان برطرف کردن اون دلیل اصلی رو نداشتم:(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">