قبلترها گاهی فکر میکردم هرطور بخوای حساب کنی، بایـــــــــــــد درجهت دین حرکت کنی:
اگه به فرض مسلمان هم نباشی، ولی یک درصد احتمال بدی آخرتی که مسلمانها بهش معتقدن درست باشه
اگه خودخواهانه حسن عاقبت خودت رو بخوای
اگه به حسن عاقبت فرزندانت بخوای فکر کنی
اگه بخوای یه خانواده و یه زندگی زناشویی خوب داشته باشی
اگه خودت رو جزء یه جامعه بدونی که بی تردید به اندازه خودت در آینده اش موثری
اگه به فکر تاثیراتت رو دیگران و رفتارها و طرزفکرهاشون باشی و ...
امروز به این فکر میکردم که اصالتا خلقت دنیا بر مبنای خوب بودنه انگار( انگار چون جمله من درآوردی از خودمه) چون به فرض مسلمان و مومن نبودن، ممکنه در بهترین فرض به بهترین شکل از تنعمات دنیا استفاده کنی، ولی مطمئنا همه دنیا برات شیرین و همه روزها و زمانها خواستنی نخواهد بود، حتی در اوج قدرت و ثروت برخی ناملایمات دنیا رو نخواهی تونست بطور کامل کنترل کنی، مثل مریضی ها، داغ عزیزان، پیری و ناتوانی، مرگ و ... (بگذریم از اونهایی که در همین دنیا هم بسیار سخت زندگی میکنند) و پایان این دنیا هم پایانه، بدون اینکه دلیلی برای این ناملایمات پیدا کنی
اما به فرض مسلمان و مومن بودن، حتی اگر لذایذ روحی ناشی از این ایمان در طول زندگی رو نادیده بگیریم و خوشی ها و زیبایی های دنیا رو درنظر نگیریم، و عمری یکسره سختی و امتحان رو فرض کنیم، باز پایانی شیرین خواهد داشت بی انتها
پ.ن. سعی کردم در فرض اول بهترین حالت قدرت و اراده ی انسان، و در فرض دوم بدترین شرایط زندگی دنیوی رو متصور شم
پ.ن. چرا عبرت نمیگیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟