34

بعضی روزها انقدر هوا بهاریه، که نشستن و کار اداری کردن، عیــــــــــــــن تو قفس دست و پا زدنه، عین خنثی شدن چندثانیه قبل از انفجاره، عین...:(((

33

قبلترهااااااا خیلی دوست داشتم آقای همسر شغلی رو انتخاب کنه

البته ایشون تلاشی نکرد که بگم قسمتش نبود و نشد

ولی الان، خداروشکر میکنم که نشد

گرچه حقوقش انقدری بود که نیاز به کارکردن دونفره مون نباشه

نمیدونم کدومش مهمتر بود؟ آرامش من توی خونه، یا آرامش آقای همسر سرکار؟ یا هردو، که برای ما قابل جمع نبود:(((

32

چه راحت به بقیه میگم: وقتی شرایط رو نمیتونی تغییر بدی، خودتو تغییر بده

چرا خودم نمیتونم این کارو بکنم؟؟

نمیدوووووووووونم:((((

چقدر مشاور لازمم:(

31

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

30

اینکه من انتظار داشته باشم، مامان قبل از مسافرت رفتنش، مثلا اون زمانی که تصمیمش به رفتن قطعی میشه، به من هم بگه، انتظار زیادیه؟؟؟

29

دیشب تهدید کردم اگه شرایط اینطور پیش بره، از این خونه میرم!!

و البته انقدررررررررر عصبی بودم که حتی اون موقع شب، وسایلم رو جمع کنم!!!

پ.ن. نگران دل مامانم:((

28

چقددددددددددددددر این همکارم، البته رفتارش، تهوع آوره!!!

پ.ن. ممکنه کسی در مورد من، همچین حسی داشته باشه:(((

27

برای چک کردن گوشی،بیش از چند مین، به سه بازرس باید جواب بدم:

همسر،فرزند،مادر!!!!!!

26

پت و مت بودن مهم نیست،مهم باهم بودن این دوتاست

که هرکدوم اگر باهر کس دیگه ای بودن،فاجعه میشد

پ.ن.خنده داره که اینو به هم کفوی ای که اسلام گفته،ربط بدم؟!!!

25

روانی،الزاما اونی نیست که توی تیمارستان بستریه،

اونی که ظاهرا سالمه،ولی عالما و عامدا و به تناوب، روی اعصاب دیگری راه میره،اونم با کفش پاشنه میخی!!خطرناکتره