دیشب تهدید کردم اگه شرایط اینطور پیش بره، از این خونه میرم!!
و البته انقدررررررررر عصبی بودم که حتی اون موقع شب، وسایلم رو جمع کنم!!!
پ.ن. نگران دل مامانم:((
پت و مت بودن مهم نیست،مهم باهم بودن این دوتاست
که هرکدوم اگر باهر کس دیگه ای بودن،فاجعه میشد
پ.ن.خنده داره که اینو به هم کفوی ای که اسلام گفته،ربط بدم؟!!!
روانی،الزاما اونی نیست که توی تیمارستان بستریه،
اونی که ظاهرا سالمه،ولی عالما و عامدا و به تناوب، روی اعصاب دیگری راه میره،اونم با کفش پاشنه میخی!!خطرناکتره
بدتری از مردی که تمام وقت سر کاره هم هست؟
بعععععله،مردی که خونه است،ولی دلش خونه نیست :-[
توضیح نوشت:چون خودم در شرایطم،تصورم نبود برداشت دیگه ای از جمله ام رو :-Pمن منظورم مردیه که ظاهرا توی خونه است،ولی فکرش توی کارشه
و البته احتمال بعدی برداشت جمله ام،دیگه بدددد نیست،فاجعه است
و البته دوم اینکه زندگی بهم یاد داده که هیچ چیز غیرممکن نیست :-(
کاش بتونم به این حدیث عمل کنم:
جمال الرجال فی عقولهم، و جمال النساء فی جمالهن
چطوری بهت بگم تمام لحظاتی که من درد میکشم، روحی یا جسمی، و تو بی تفاوتی، تمامشون، یعنی تک تکشون چه فاصله ای بینمون می اندازه!!