منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

۶۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

216

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ب.ظ

به دردونه میگم لباستو خودت بپوش

میگه:من؟؟؟؟؟!!!!!تو مامانی،لباسمو باید بپوشونی،من بچه ات هستم،مامان که نیستم!!!


پ.ن.نمیدونم چی شده که وظایف مادرانه رو دردونه تعیین میکنه

پ.ن.2این پست در راستای تلطیف پست قبلی وظایف مادرانه از دید دردونه ارسال شد :-)

215

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ب.ظ

بده آدم پستهای قشنگ دیگران رو بازنشر کنه؟

حتی اگر بد هم هست، من دلم میخاد این پست رو بازنشر کنم


پ.ن.حتی بی اجازه از صاحب محترم وبلاگ!!!!

214

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۰ ق.ظ

دردونه داره با گوشی پازل حیوانات بازی میکنه، میرسه به راسو، میگه: چه بوی بدی میده!!!!!!!!!!!!!

213

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ق.ظ

میگم: انقدرررررررررر خوابم میاد                     دردونه میگه: که خدا بدونه

بعد خودش میگه: تو با خدا حرف نزن، دوسِت نداره!!!        میگم: چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میگه: چون منو تنها میذاری، میری سرکار!!:(((((((((

میگم: خب مامان جون و بابا که هستن، تنها نیستی

+ تووووووووووووو مامان منی!!

212

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ق.ظ

تو کتاب دوران راهنمایی، شایدم دوران دبیرستان که معنی یه شعررو معلم اینطوری گفت: که اولین موی سپیدم رو در آینه دیدم، به فکر توشه آخرتم افتادم و عمری که گذشت   با خودم فکر میکردم خب آره دیگه، وقتی موت سفید شد واقعا به مرحله ای رسیدی که باید به آخرت فکرکنی..

این روزها، موهای سفید زیادی می بینم، ولی به فکر آخرت نیستم!!!!!!


پ.ن.شاید این شعر حافظ بود:

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

معنیش بی ربط به نظر میاد، ولی اینطوری توی ذهن منه!!!!!!!!!!!!شما نتیجه عملیی که در پی ندارد!! را ببین:(((

211

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۶ ب.ظ

استقبال میکنم از تجربیات جاریانه!! تون:دی

خوشحال میشم راهنماییم کنین که باید چطور برخورد کنم، چون معتقدم شروع روابط خیلی مهمه، و گاهی بعضی چیزها رو هیچ وقت نمیشه تغییرداد


پ.ن. مثلا میتونین بگین جاری فامیل نمیشه:دی   یا نه، همه چی بستگی به رفتار خودم داره (که گرچه تاثیرگذاره، ولی همیشه جواب نمیده)    یا مثلا گربه رو دم حجله بکشم که مثلا من عروس بزرگم :دی و ....                از مزاح گذشته، منتظر نظراتتون هستم:)

210

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ق.ظ

به نظر میرسه دارم جاری دار!! می شم

به نظر میرسه همه چی اکیه، وصحبت های اولیه شده، مونده تصمیم نهایی

من نباید زودتر خبر میشدم؟؟؟

باید، نبایدش مهم نیست (البته هست ولی نه به این اندازه که)، جالب اینجاست که آقای همسر، معرف بودن!!!


پ.ن. گاهی حس میکنم اصلا آقای همسر رو نمیشناسم، یا نه، من زیــــــــــــــــــاد از حد به ایشون اعتماد دارم


بعدنوشت: البته آقای همسر، قبل از مادرشون بهم گفتن قضیه رو، ولی من انتظارم این بود، که قبل از پیشنهاد مورد، منو مطلع کرده باشن

انتظار زیادیه؟؟؟


209

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ق.ظ

گاهی وسط لوس بازیهای دردونه، هوس میکنم من هم می تونستم تا ایـــــــــــــن حد خودمو لوس کنم:دی

208

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۴ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • مک بس

207

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • مک بس