منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

68

چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • مک بس

67

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ق.ظ

آیا همسری هست که از اینکه قراره دوهفته با همسرش تو خونه باشه ناراحت باشه؟؟؟

66

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ق.ظ

با مادرها مهربان باشید، خصوصا مادرهایی که فرزند کوچک دارن

هررفتار ناشایست شما، تاثیری هرچه قدر کوچک بر روانش میذاره، که مطمئنا در رفتارش با کودکش بی تاثیر نخواهد بود


پ.ن. گاهی که به زنجیره رفتارها فکر میکنم، شدیدا می ترسم

65

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ق.ظ

تصمیم گرفتم از این به بعد هر وعده غذایی رو به نام یکی از ائمه کنم:)

اینطوری آشپزی لذت بخش میشه، و مزه اش هم بهتر:))

به اثرات معنویش هم امید بستم:)


پ.ن. و اولین وعده هم به نام حضرت مادر

64

شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ب.ظ

وایسا دنیا من میخوام پیاده شم....




پ.ن. دوستی پیام داده نجفه،همکاری نوشته مشهده،اون یکی طلب حلالیت کرده برای کربلارفتنش و ..

اونوقت من غرق شدم تو منجلاب روزمرگی هااااام :-(

پ.ن.هییییچ وقت اهل حسادت نبودم و نیستم

63

شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ق.ظ

دردونه مصره که تو کارها کمک کنه،و نمیشه،یعنی نمی تونه

باکلی دردسر،راضی میشه هروقت به کمکش نیاز داشتم،خبرش بدم


و من میرم به سالهاااااا پیش که خودم چنین احوالی داشتم،انگار همین چندوقت پیش باشه

62

شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ق.ظ

از اخلاقیات خوب خانواده آقای همسر اینه که هر کی هرجا بره،برای بچه ها سوغاتی میاره ;-)

پ.ن.دخترخاله ایشون،که مجرد و دانشجوه،رفته کربلا، وبرای دردونه،یه ماشین آورده،گرچه دردونه باهاش بازی نمیکنه،یا ممکنه از اونجا خریده نشده باشه،ولی برای من ارزش داره :-)

61

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۳۳ ب.ظ

4بارخواستم فاتحه بخونم برای تفال به حافظ،ولی به خودم که اومدم آخرهای آیه الکرسی بودم :-P


پ.ن.آخر شبها برا دردونه و خودم 4قل آیه الکرسی میخونم،انقدر وابسته شدم که هرشبی نخونم، آرامش خواب نداریم

60

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ

این عکسها  برام حس خاصی داشت،  علاوه بر روحانیت و نورررررررررر

59

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ق.ظ

دیشب خواب دیدم پسردار شدم

انقدر واقعی بود، و اون نوزاد انقدر شیرین، که بیدار شدم باورم نمیشد:(


پ.ن. بعد از دردونه دیگه چنین خوابهایی ندیده بودم

پ.ن.2. چرا اسمش تو ذهنم نموند؟:((

پ.ن.3. هم من، هم آقای همسر، دختر بیشتر از پسر دوست میداریم، ایشون که دوست دارن حتی اگه 5!!!!!تا بچه داشته باشن، دختر باشن:دی