452
بدون هیچ هدف خاصی عکس ژله ها یا دسرهامو به اشتراک میذاشتم
به نظرخودم همین که شخصی نیست و اکانتم هم هیچ ردی از من درش نیست، کافی بود
تاااا اینکه مردی برام کامنت داد: خوش به حال همسرت!!!
شاید باید مغرور میشدم یا ذوق زده!! ولی بدجور حالم گرفت!
بدون هیچ هدف خاصی عکس ژله ها یا دسرهامو به اشتراک میذاشتم
به نظرخودم همین که شخصی نیست و اکانتم هم هیچ ردی از من درش نیست، کافی بود
تاااا اینکه مردی برام کامنت داد: خوش به حال همسرت!!!
شاید باید مغرور میشدم یا ذوق زده!! ولی بدجور حالم گرفت!
چقدر بعضی وبلاگها خوبن، و چقدر حال آدمو خوب میکنن، گاهی انگار روزیته که بهت میرسه
اوصیکم به:
http://yaretalabeh.mihanblog.com
وقتی مراجعه کننده ای میاد که نگاهش به زمینه، و با دستپاچه گی سوال می پرسه، حس خوشایندی دارم
به همون نسبت
وقتی مراجعه کننده ای میاد که نگاهش رو می دزده، انگار که اکراه داره با یه چادری همکلام بشه، حسم ناخوشاینده!!
ما به اصطلاح مدرنیته!! شده ایم!!
به کادو خریدن نرسیدم، ولی ناهار مورد علاقه اش رو پختم و کیک و ژله درست کردم و یه هویی شب رو کردم:دی
جالبیش این بود که تصور میکرد ژله ها برای خودمون نیست:))
گرچه از صبح تا شب یه سره راه رفتم و حسابی خسته شدم، و گرچه ذوق زدگی چندانی از طرف ایشون ندیدم، ولی راضی ام
نیازمند ایده جهت برگزاری روز مرد هستیم!!
زود یادم افتاده، نه؟؟؟:((
دردونه میگه: یه بار که مامانجون داره آش درست میکنه، آروم برو بالا، ببین چطوری درست میکنه، بعد دیگه خودت درست کن:دی
بچه ام خیلیییییی آش های مامان رو دوست داره، ولی خب بیشتر از یه پیاله نمیخوره
سری قبل که یه کم ته گرفته بود، میگفت این که بوی آش نمیده، و لب نزد!!!
اصلا فکر نمیکردم سال کبیسه انقدر خوب باشه
هرسال سر تحویل سال یه قسمت از کارهام مونده بود، شاید به اندازه یکی دوساعت یا بیشتر، ولی هم سرتحویل سال، دلم پیش کارها بود، هم بعد تحویل سال انگار حسی برای تموم کردنشون نبود!!
امسال همون چندساعت اضافه چقدددددددر خوب بود، به همه کارهام رسیدم
گرچه خیلی از دسر ها رو هنوز امتحان نکردم، ولی به نظرم دیگه بسه، باید برم سراغ یه مقوله ی جدید
پیشنهادتون چیه؟؟
البته این بدغذایی دردونه و آقای همسر، دلیل اصلی امتحان نکردم اکثر رسپی هاست:( اینه که هنووووووز در مقوله امتحان غذاهای جدید ورود نکردم
ما هرسری که مهمانی عید داریم،تا آخر عید من هی باید دستور دسر درست کردن برا این و اون بفرستم
قسمت جالبتر ماجرا اونجاس که آخرسر و در ساعات پایانیِ قبل از مهمانی، آخرش خودم باید دست به کار شم!!
خب خواهر من، همون سرسفره خودم، سفارشهاتون رو کامل کنید، که حداقل من برنامه ریزی کنم:)