منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

488

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۴۱ ب.ظ

حس میکنم بی حال ترین ماه رمضان عمرم رو دارم سپری میکنم

از لحاظ بدنی که کم آوردم اساسی

نمیدونم شاید سالهای قبل هم اینطور بودم و یادم نیست

البته تا یادم میاد معده ام مشکل داشته، ولی چرا امسال انقدر سخت میگذره، نمیدونم

487

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۱ ب.ظ

ممنونم بابت کامنت های پست قبل:)

میخاستم ذیل همونا توضیح بدم، دیدم هی تکراری میشه، اینه که اینجا میگم:

راستش به چند دلیل نگران دردونه ام:

یک اینکه دردونه آخر نیمه اوله، یعنی بعضا با بچه هایی همکلاس میشه که حتی تا یک سال ازش بزرگترن، و من خودم بارها دیدم که بچه ها، حتی با تفاوت سنی هفته گی متفاوتن

و دوم اینکه شنیدم برنامه پیش دبستانی کاملا نظام منده، کتاب دارن و مثل مدرسه باید حجم مشخصی اطلاعات دریافت کنند

و سوم اینکه شرایط کاری من وآقای همسر طوریه که دردونه باید از 7/30 صبح تا حداقل 1 بعدازظهر مهد یا پیش دبستانی باشه


ایده آل ترین حال برام این بود که بفرستمش مهد، ولی نه اجباری، نه هرروز، و نه هرروز راس ساعت

هم بازی میکرد، هم کلی تجربه کسب میکرد، هم برای مدرسه رفتن و جدایی آماده میشد

نمیدونم شاید هم من زیادی حساسم:(

486

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۳ ق.ظ

مگه نه اینکه پیامبر فرمودن 7سال اول بچه رو آزاد بذارین، و آموزش تعطیل؟؟

پس این بساط پیش دبستانی چیه؟؟
چرا آدمو در معذوریت قرار میدن آخه:(((



من قصد صد درصد داشتم که دردونه رو پیش نفرستم، تا اینکه یکی بهم گفت وقتی ببینه هم کلاسی هاش چیزهایی بلدن که اون بلد نیست، حتما ناراحت میشه، و من متاثر شدم

ولی همچنان عذاب وجدان دارم:((

485

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۰۵ ق.ظ

رسما دارم جلو دردونه کم میارم:((

484

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۴۱ ق.ظ

قبلترها میگفتم اگه دردونه نخواد، مجبورش نمیکنم تحصیلات آکادمیک داشته باشه

ولی این روزها به این فکر میکنم که اصلا خواهد توانست، حتی اگه بخواد:(




483

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۴۰ ق.ظ

دقت کردین این چندسال اخیر، جُک های زیادی در مورد ماه رمضان میشنویم؟؟

قبلا ها مد نبود!! اوایل برام دوست نداشتنی بود، الان حتی خودم هم فوروارد میکنم

ولی حس میکنم بی هدف نیست، قداست این ماه های سالهای اخیرم کم شده:(

 و چه بدتر که بچه هامون با همین به اصطلاح فکاهی ها بزرگ میشن:(

482

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ
هیچ وقت به اندازه این چندروز به نظرم درخواستهای دردونه و بازیگوشی هاش غیرقابل تحمل نبوده
خسته که از سرکار میام، تازه بازی کردن میخواد، اون هم حرکتی
یا مثلا سر اذان که با عجله میرم بالا افطار مامان رو بدم اصرار داره که باهام بیاد، بعدم من ازش جلو نزنم، صبر کنم با کلیدش درها رو باز و بسته کنه، غذا رو اون بیاره و ...
یا وسط افطار و سحری درست کردن باید باهاش بازی کنم، عروسکِ بدقلقش رو بخوابونم، وسایلی که تو خونه جا گذاشته براش بیارم(اخه خودش بچه بغلشه، نمی تونه) و ...

فقط امیدوارم به خاطر روزه کم کاری نکنم، خیلی سعی کردم، ولی مطمئنن بی تاثیر نبوده:((

تازه مثلا اینکه ماه رمضان رو براش خواستنی کنم، یکی از آرمانهامه:دی

481

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۰ ق.ظ

دردونه رو آوردم سرکار


غررررررررق در لذت کشف کردنه، و من غرررررررررق در لذت:))

480

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۱۹ ق.ظ
-فعلا
+فدای تو


مکالمه دو دانشجو موقع خداحافظی!!