563
دردونه با هیجان از مدرسه و اذیت هایی که دوستاش کردن تعریف میکنه، تمام سعیم رو میکنم که خودم رو همدل باهاش نشون بدم، ولی ناخودآگاه (با توجه به مهم نبودن موضوع در ذهنم)قسمتی از حواسم میره به حرکات بدنش هنگام تعریف ماوقع، و حتی گاهی خنده ام میگیره از شور و حرارت بیان بعضی جملاتش...
بیشتر که فکر میکنم متوجه میشم چرا گاهی اوقات وسط بیان هیجانی صحبت هام، تنها نگرانی آقای همسر، بعضی حرکات اغراق آمیز بدنمه!!!