568
چقدر دلم میخاد به دردونه بگم مقصر اینکه بعد از نزدیک به دوهفته برنامه ریزی،یه هو سفرمون اونم یکساعت به رفتن کنسل شد،باباشه،و اولویت دادن کارش به خانواده..
ولی نگفتم و بیشتر از 24ساعته که انواع بدخلقی ها و بهونه گیری هاشو تحمل میکنم:(
چقدر دلم میخاد به دردونه بگم مقصر اینکه بعد از نزدیک به دوهفته برنامه ریزی،یه هو سفرمون اونم یکساعت به رفتن کنسل شد،باباشه،و اولویت دادن کارش به خانواده..
ولی نگفتم و بیشتر از 24ساعته که انواع بدخلقی ها و بهونه گیری هاشو تحمل میکنم:(
صبح خودم دردونه رو رسوندم، و چون زود رسیده بودیم تا معلمشون بیاد، معلم کلاسشون شدم
کلی با بچه ها خندیدیم
چندتاشون موقع اومدنم، ناراحت بودن:دی
به همین راحتی هم روز خودم خوب شروع شد، و هم روز 14-15 تا بچه با خنده و شادی:)
چقدر زود بچه ها به کوچکترین محبتی پاسخ میدن:))
وقتی نیم ساعت تمام، کاملا منطقی برای مراجع توضیح میدی روند قانونی کار رو، و نهایتا قانع نمیشه، و تو رو مسئول انجام نشدن کارش میدونه
مراجعین بعدی رو با "همینه که هست" توجیه میکنی!! منتها با عبارتی مودبانه تر
پ.ن. اینو فقط به این دلیل نوشتم که اگر جایی رفتین و کارمند اون رفتاری که باید رو نداشت، فکر نکنید مقصر صددرصد رفتارش، خودشه:/، چون حتی ممکنه خودش نخواد نامناسب رفتار کنه، ولی سردردش اجازه رفتار مناسب بهش نده:/
یکی از اثرات رانندگی کردن من، با احتیاط شدنم هنگام عابرپیاده بودنه:دی
دردونه میگه: خوش به حال ..(همکلاسیش) میگم چطور
میگه: چون بابا و عمه اش اومده بودن مدرسه دیدنش
یادم میاد که یه روز که من مدرسه بودم از حرفهای مدیرشون با خانم و آقایی متوجه شدم یکی از بچه های کلاس دردونه به اصطلاح بچه طلاقه
با خودم فکر میکنم چقدر از قضاوتهای ما درمورد دیگران و خودمون میتونه اینطوری باشه:(