577

زبانم در دهان باز بسته است...
عطف به پست های 531 و 478

576

هر از گاهی باید یه کارورز بگیرم:)

تازه متوجه میشی چقدر کار میکنی، و برای خودت عادی شده

و متاسفانه چقدر آموخته های دانشگاه و شغل فاصله داره

575

باز حال و هوای عید، هوای عالی، صدای پرنده ها، نسیم خنک...

و

منی که مجبورم با این همه زیبایی پشت میز نشین باشم:(((

574

یه هویی هوس دیدن فیلم کردم، فیلم خوبی که در آرامش ببینی

مدتهاست خودم رو درگیر دیدن هیچ سریال یا فیلمی نکردم، ولی یه هویی شاید با نزدیک شدن به عید، هوایی شدم

پ.ن. فکر کنم اخرین فیلمی که از تلویزیون دیدم بادیگارد بود..  ، و اخرین فیلمی که سینما دیدم مطمئنن جدایی نادر ..

پ.ن. خوشحال میشم فیلمهایی که به نظرتون خوبه، و به عبارتی ارزش دیدن و وقت گذاشتن رو داره بهم معرفی کنید

573

روزنگار...

572

دردونه اخیرا خوراکی نمیبره مدرسه، دلیلش؟!!    بچه ها سر خوراکی هام دعوا میکنن!!!!

پ.ن. منتظر شنیدن راهکارهاتون هستم:(

571

"دوست داشتن" واقعا پدیده قشنگ و البته عجیبیه
وقتی  به اون مرحله رسیدی که یکی رو دوست داشته باشی، همه رفتار و حرکات و صحبت هاش برات دوست داشتنیه
و البته عکسش هم صادقه
یه رفتاری از یکی دوست داشتنیه، که همون از دیگری ناراحت کننده!!


پ.ن. قصدم پست نوشتن نبود فقط برام جالب بود که هرکی غیر از این خواهرزاده ام بهم میگفت خال به جای خاله، ناراحت میشدم ولی الان ذره ای ناراحت نیستم:))
پ.ن. برای عاقبت بخیری همه جوانهامون دعا کنیم

570

این پست صرفا یه روزنگاره..

569

برای مدرسه دردونه کاردستی درست میکنیم،میگه دوتا برام درست میکنی،احتمال میدم برای دوست صمیمیش میخاد،ولی باز می‌پرسم چطور دوتا؟

میگه برا اینکه هرکدوم بچه ها یادشون رفته بود،من بتونم بهشون بدم:)