112
چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۳۴ ق.ظ
نتیجه شب قبل (پست110) یه گریه جانسوز در حد رسیدن به هق هق بود، با این بهونه که مامان هم مثل بابا، باهام بازی نمیکنه! به محض رسیدن به خونه
و نتیجه بعدترش بازی تااااا ساعت 1 نیمه شب (البته این وسط یه ساعتی بیهوش شد ناخودآگاه!!)
و نتیجه بعدترترش: منِ منگِ خوابآلود با کلی کار و نوبت دکتر و مهمونی عصر و ...
- ۹۵/۰۲/۰۱
می شه یه سوال بپرسم آیا؟
اینطور وقت ها به این نتیجه نمی رسید که دیگه سرکار نرید؟
نمی خوام نمک به زخم بپاشم ها! خودم برای آینده خودم و تصمیماتم مرددم!