329
دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ب.ظ
-دردونه میگه چرا مامان جون گوسفنده رو کشت؟؟
میگم چطور؟ میگه:میخاستم زنده باشه،شیرشو بدوشم :-)
*هرکی ندونه فکر میکنه ما چقددددددددر دامپروریم!!! این اثراتِ هنوزِ هایدی دیدنه:دی
-مثل همیشه تا چایی ریختم،میگه اول من. میگم بله،میدونم شما مقدمی
میگه:شما سروری!!!!
میگم یعنی چه؟؟ میگه هرچی هست حرف خوبیه :-)
-باخواهرزاده ام حرف میزنن،که وسطاش صدای دردونه میره بالا که:آدم با دختر اینطوری حرف نمیزنه :-)
عیدتون مبارک :-*
- ۹۵/۰۶/۲۲