453
يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۲۰ ق.ظ
از اونجا که انگار هرروووووز باید یه مدتی رو پای گاز باشم، وگرنه میزان گاز خونم میاد پایین!!، و با توجه به اینکه ناهار فردا رو داشتیم، تصمیم گرفتم تنها خوراکیی (غیراز غذا) که آقای همسر نسبت به طعمش ابراز علاقه کرده رو درست کنم: دونات
ایضا از اونجا که دردونه نذاشت بخوابم، از فرصت استفاده کردم و خریدم خودم کردم
تصور کن با کلی خستگی از کار بیرون و خرید و بی خوابی، ذوق زده که اووووووه دارم خوراکی موردعلاقه اش رو درست میکنم، مشغول باشی که یه هو با حالتی خنثی بگه: دونااااااااات؟؟ چطور؟؟ دردونه خواسته؟!!!
و تو یه هو نوک آوت بشی:دی
البته ما که به روی مبارک نیاوردیم، چون از مرحله دلخورشدن و کنارگذاشتن کار گذشته بود و نمیشد این همه مایع رو اسراف کرد، ولی در پایان یادآوری نمودیم که برای پدر و دختر چی درست کردمممم:دی
یعنی تا مدتها اسم دونات بیاد جیییییییییییغ میکشم، گفتم باشم، از بس خسته شدم:)))
ایضا از اونجا که دردونه نذاشت بخوابم، از فرصت استفاده کردم و خریدم خودم کردم
تصور کن با کلی خستگی از کار بیرون و خرید و بی خوابی، ذوق زده که اووووووه دارم خوراکی موردعلاقه اش رو درست میکنم، مشغول باشی که یه هو با حالتی خنثی بگه: دونااااااااات؟؟ چطور؟؟ دردونه خواسته؟!!!
و تو یه هو نوک آوت بشی:دی
البته ما که به روی مبارک نیاوردیم، چون از مرحله دلخورشدن و کنارگذاشتن کار گذشته بود و نمیشد این همه مایع رو اسراف کرد، ولی در پایان یادآوری نمودیم که برای پدر و دختر چی درست کردمممم:دی
یعنی تا مدتها اسم دونات بیاد جیییییییییییغ میکشم، گفتم باشم، از بس خسته شدم:)))
- ۹۶/۰۲/۰۳