482
چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ
هیچ وقت به اندازه این چندروز به نظرم درخواستهای دردونه و بازیگوشی هاش غیرقابل تحمل نبوده
خسته که از سرکار میام، تازه بازی کردن میخواد، اون هم حرکتی
یا مثلا سر اذان که با عجله میرم بالا افطار مامان رو بدم اصرار داره که باهام بیاد، بعدم من ازش جلو نزنم، صبر کنم با کلیدش درها رو باز و بسته کنه، غذا رو اون بیاره و ...
یا وسط افطار و سحری درست کردن باید باهاش بازی کنم، عروسکِ بدقلقش رو بخوابونم، وسایلی که تو خونه جا گذاشته براش بیارم(اخه خودش بچه بغلشه، نمی تونه) و ...
فقط امیدوارم به خاطر روزه کم کاری نکنم، خیلی سعی کردم، ولی مطمئنن بی تاثیر نبوده:((
تازه مثلا اینکه ماه رمضان رو براش خواستنی کنم، یکی از آرمانهامه:دی
خسته که از سرکار میام، تازه بازی کردن میخواد، اون هم حرکتی
یا مثلا سر اذان که با عجله میرم بالا افطار مامان رو بدم اصرار داره که باهام بیاد، بعدم من ازش جلو نزنم، صبر کنم با کلیدش درها رو باز و بسته کنه، غذا رو اون بیاره و ...
یا وسط افطار و سحری درست کردن باید باهاش بازی کنم، عروسکِ بدقلقش رو بخوابونم، وسایلی که تو خونه جا گذاشته براش بیارم(اخه خودش بچه بغلشه، نمی تونه) و ...
فقط امیدوارم به خاطر روزه کم کاری نکنم، خیلی سعی کردم، ولی مطمئنن بی تاثیر نبوده:((
تازه مثلا اینکه ماه رمضان رو براش خواستنی کنم، یکی از آرمانهامه:دی
- ۹۶/۰۳/۱۰