599
سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ
تصور کن نیمه های شب بی جهت بیدار بشی ، و صدای پایی رو بشنوی که انگار بالای سرت یکی هست، جرات نکنی ببینی کیه، انواع فکرها به مغزت هجوم بیاره و نفست بگیره، تمام جراتت رو جمع کنی و تکونی به خودت بدی، تا شخص مورد نظر حداقل کمی فاصله بگیره ازت، ولی زهی خیال باطل
یه کم بگذره تا بتونی به خودت یه تکون اساسی بدی، و متوجه بشی صدای پایی نیست، صدای برخورد بادکولر با یه نایلکسه!!
نمیدونم چقدر طول کشید، ولی نفسم داشت می ایستاد، خصوصا که بعد از اون دزدی خیلی ترسو شدم :(
- ۹۷/۰۵/۰۹