606
سه شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۰۷ ب.ظ
اغراق نیست که بگم من بیشتر ازدردونه استرس روز اول مدرسه اش رو داشتم، و چقدر خدا رو شکر میکنم که پیش دبستانی رفت و خیلی از استرس هاش کم شد
نگرانی ناشی از مدرسه ای شدن دردونه باعث یادآوری ناراحتی های قبلیم از اینکه چرا اصلا کارمند شدم و چرا سرکار میرم و ... شد
با همین فکرها خوابیدم، وقتی بیدار شدم نمیدونم ساعت چند شب بود ولی به ذهنم رسید که امکان داشت دردونه خدای ناکرده بیمار باشه و من کار کنم
پس خدا رو شکر کنم که سالمه و درآمد ناشی از این همه سختی ، صرف خوشحالی و برآورده شدن نیازهای عادیش میشه
هرچی خدا رو بابت سلامتی دردونه شکر کنم کمه
پ.ن. این پست رو نوشتم تا مواقع مشابه یادآورم باشه:)
- ۹۷/۰۷/۰۳