686
زمانی که استاد راهنمایِ سه نقطه ام برای هر اشکال نگارشی از قبیل جا افتادن کاما، بودن یا نبودن "ی" میانجی و ... هزینه چاپ مجدد پایان نامه ام رو روی دوشم میذاشت، یا زمانی که بعد از اون ماراتن نفس گیرِ رفت و آمد در مسیر دفتر استاد، زیراکسی دانشکده با نزدیک ده نسخه پایان نامه ای که گاهی از صد و اندی صفحه پنج صفحه اش با قلمِ مبارک ولی خوش رنگِ قرمز استاد راهنما مزین شده بود و این تزیین انصافا انقدر ماهرانه صورت گرفته بود که هیچ جوره نمیتونستی از صفحات قبل و بعدش استفاده کنی، بالاخره اجازه دفاع گرفتم، و حتی بعدش که 5 نسخه استادان محترم راهنما، مشاور، داوران به نسخه های قبلی اضافه شد؛
حتی ثانیه ای فکر نمیکردم نزدیک به ده سال بعد دردونه ای داشته باشم که از این ذخایر علمی به بهترین شکل استفاده کنه، و هر صفحه ایش رو به نقشی از نقوش هنری خودش مزین:))) و ما رو از جستجوی چرک نویس برای بانو بی نیاز کنه:)
خلاصه که در هر شرّی -ولو اینکه در برهه ای از زمان نفستون رو بگیره- خیری هست، منتهی ممکنه دهه ها طول بکشه تا متوجهش بشین (حتی شاید نشین:دی ولی حتما هست:))
- ۹۸/۱۲/۰۳
منم کشیدم... یبار 50 صفحه نوشتم گفت ببر بنداز آشغالی :/// دقیقا اواخر اسفند بود. منم قهر کردم تا یه ماه کار نکردم :) رفتم تعطیلات