469
و بـــــــــــــــــــاز گیر دادن مامان به چادرپوشیدن دردونه:////
و بـــــــــــــــــــاز گیر دادن مامان به چادرپوشیدن دردونه:////
آقای همسر دارن اخبار می بینن که دردونه بی هیچ مقدمه ای میگه:
من که به ... رای میدم!!!!
من و باباش به معنای واقعی متحیر میشیم، تو خونه بحث سیاسی نداریم، حتی اسامی هم گفته نشده
احتمال میدم جمله ای از مامان رو داره تکرار میکنه(آقای همسر هم)
متحیرتر میشم وقتی آقای همسر ازش میپرسه مامان جون به کی رای میده؟ و دردونه اسم نامزدی دیگه رو میاره!!
پ.ن. یعنی بچه با این فهم سیاسی تا حالا دیده بودین؟؟؟ :دی
کاش هرچه زودتر 29 ام تموم شه، از بس که فضا داره غیرقابل تحمل میشه: دشمنی ها، تهمت زنی ها، ادعا ها، تکذیب ها، وعده ها، و ...
پ.ن. راستی از کی فضای کشور تا این حد دوقطبی شد که فقـــــــــــــــط جناح و خط سیاسی نامزدها مهم شد؟!!!
پ.ن. کور و کر نباشیم که بل هم اضل
به شدت از بحث های سیاسی گریزونم
ولی یاد بگیریم فرای خط سیاسی واقعیات رو ببینیم، هییییچ انسانی معصوم نیست، دوست داریم طرفدار شخصیتی یا جناحی باشیم، باشیم ولی خطاها رو بپذیریم، حتی اگر نه به اندازه تاثیرشون، حداقل به بهونه ممکن الخطا بودن بشر هم که شده!
حساسیت به پنیر پیتزا و قارچ لذت چشیدن یا امتحان کردن رسپی خیلی از غذاها رو ازم گرفته:(((
کسی جایگزینی براش سراغ نداره؟
دنبال یه پستی تو وب میگشتم، دیدم علیرغم خواستم، خیلی از پست ها درمورد دردونه است!!!
مادر که میشی دیگه هیچ جوره خودِ خودت نیستی!
وقتی دردونه پابه پای من گوجه سبز میخوره
و انقدررررر دلش میره، که برای اولین بار یه دونات پر از کاکائو رو طلب میکنه:دی
نمیدونم چرا مناظره ها اینقدرررررررر حالم رو بد میکنه!!
اصراری به دیدنش ندارم، اصرار چیه، سرسوزن تمایل هم نیست، ولی آقای همسر که میبینه، توفیق اجباری شامل حالمان میشود که مناظره که هیچ، تحلیل همه ی بخش های خبری در این زمینه رو هم میشنوم (نمی بینم:دی)!!!
دختر یعنی
اجازه بده بخوابی، و کنارت آروم بازی کنه، و وقتی بیدار شدی، دستت رو بگیره ببره روی همه میزها، کابینت ها، و حتی در و دیوار رو نشونت بده، که برات دستمال کشی کرده:***