منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

476

سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۰۶ ب.ظ

26 اردی بهـــــــــــــشت

و 38 درجه گرمای هوا!!

عطف به پست 402:))

475

سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۴۱ ب.ظ

من کلا آدم رقابتیی نیستم، نه اینکه عملکردم برام مهم نباشه، ولی اهل مقایسه نیستم، همیشه سعی کردم بهترین باشم، ولی بهترینِ توانم


درمقابل مامان همیــــــــشه در حال مقایسه است: خودش با مامانش، و ما با بچه های همسایه ها، خاله ها، دایی، عمو ، عمه و ...

به روزترینش هم دیروز که منو مقایسه میکرد با دخترِ همسایه که در خونه داری کمک مادرش میکنه، با اینکه میره سرکار

ولی خب نگفت اولا ایشون مجرده!! دوما ساعت کاریش حداقل 2-3ساعت از من کمتره، و سوما از نظر قوای بدنی قابل مقایسه با من نیست


دیگه واقعا حالم بد میشه، مقایسه رو که شروع میکنه دیگه هیچی نمیشنوم، حتی گلایه های به حقش رو:((

474

دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۵۰ ب.ظ

گاهی شدیدا هوس بچه دومی میکنم، از اونا که الان تو بغل آدم باشن:دی


ولی یاد بارداری و تولد دردونه که می افتم، نگاه به دندوناش میکنم و یادم می افته سرهرکدومشون چقدر هردومون زجر کشیدیم، یاد واکسن هاش، شب بیداری هاش و ... پشیمون میشم

گرچه فکر کنم فعلا با این وضعیت استخوانهام حتی اگه بخوام هم نمیتونم:(

473

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۵۸ ق.ظ
شیوه دلداری دادن مامان این جوریه که کلا صورت مسئله رو پاک میکنه (و من معتقدم آقای همسر خیلی از بی اعتنایی هاش به مسائلم رو از این روش مامان استنباط کرد!!!)


بهش میگم دکتر گفته استخوانهات nدرصد پوکی داره یعنی ..
میگه میخواسته شور کنه ماجرا رووو
من چه کنم با این پادردم!!!


پ.ن. یکی از دلشوره های همیشگی مامان، اینه که یه وقت مثل مادربزرگم (مادرش!!) از پا افتاده نشه!!
بعد من که میگم دکتر گفته تو از مادربزرگت هم اوضاعت بدتره، میگه : جدی نگیر:///

472

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۵۴ ق.ظ
اکثر روزها دردبدن دارم، بعد از ساعت کاری که تقریبا مُردم، هی ربطش میدادم به کفش بد، نشستن طولانی، ضعیف بودن بدنم و .. حتی تنبلی!!!

تااااااا فهمیدم احتمالا اونها هست + پوکی استخوان:(
دکتره گفت مادربزرگتو بیاری اوضاعش از تو بهتره!!!



پ.ن. خدا عوض بده به دکتری که نزدیک به 5 سال پیش با تشخیص اشتباه و سرسریش هم یه دردپای کهنه برام گذاشت، هم 5 سال درمانمو عقب انداخت

471

شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۴ ق.ظ

به عمد بحث انتخابات رو پیش میکشم، و هر کدوم از خواهرزاده ها سازی میزنه برای خودش...

نقطه مشترکشون همون حس لجبازیه اس، که تو اکثر جوانها هست و ...

مشخصه که هیچ کدوم طرف مقابل رو قانع نکرد، البته قصدم هم این نبود ولی بعد تو خلوت خودم

ترسیدم از نسل آینده ام:(




من تو گروه خانوادگیمون هم به عمد بحث سیاسی رو شروع میکنم، گرچه بعضیا ناراحت میشن، ولی معتقدم همین که خواهرزاده هام بعضی جوابها رو بخونن، ولو قبول نداشته باشن، بهتر از هیچیه

نمیدونم شاید زمانی برسه که من هم آرامش جو خانوادگی رو به بحث سیاسی ترجیح بدم ولی یادمون نره که سیاست ما عین دیانت ماست، و به همون اندازه که در قبال نظر و رای سیاسی خودمون مسئولیم، در قبال بچه هامون هم هستیم، حتی بیشتر      که خودما هم بخشی از نظر و رای مون رو خواسته یا ناخواسته مدیون جو خانواده هامونیم




470

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۷ ب.ظ

یعنی قشنگ تر از امشب، شبی هست؟؟؟؟



نوش جانتون،و التماس دعا

469

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۰۵ ق.ظ

و بـــــــــــــــــــاز گیر دادن مامان به چادرپوشیدن دردونه:////

468

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۰۳ ق.ظ

آقای همسر دارن اخبار می بینن که دردونه بی هیچ مقدمه ای میگه:

من که به ... رای میدم!!!!

من و باباش به معنای واقعی متحیر میشیم، تو خونه بحث سیاسی نداریم، حتی اسامی هم گفته نشده

احتمال میدم جمله ای از مامان رو داره تکرار میکنه(آقای همسر هم)

متحیرتر میشم وقتی آقای همسر ازش میپرسه مامان جون به کی رای میده؟  و دردونه  اسم نامزدی دیگه رو میاره!!




پ.ن. یعنی بچه با این فهم سیاسی تا حالا دیده بودین؟؟؟ :دی

467

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۰۰ ق.ظ

کاش هرچه زودتر 29 ام تموم شه، از بس که فضا داره غیرقابل تحمل میشه:  دشمنی ها، تهمت زنی ها، ادعا ها، تکذیب ها، وعده ها، و ...



پ.ن. راستی از کی فضای کشور تا این حد دوقطبی شد که فقـــــــــــــــط جناح و خط سیاسی نامزدها مهم شد؟!!!

پ.ن. کور و کر نباشیم که بل هم اضل