منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

466

دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۲۲ ق.ظ

به شدت از بحث های سیاسی گریزونم

ولی یاد بگیریم فرای خط سیاسی واقعیات رو ببینیم، هییییچ انسانی معصوم نیست، دوست داریم طرفدار شخصیتی یا جناحی باشیم، باشیم ولی خطاها رو بپذیریم، حتی اگر نه به اندازه تاثیرشون، حداقل به بهونه ممکن الخطا بودن بشر هم که شده!

465

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۲۶ ق.ظ

حساسیت به پنیر پیتزا و قارچ لذت چشیدن یا امتحان کردن رسپی خیلی از غذاها رو ازم گرفته:(((


کسی جایگزینی براش سراغ نداره؟

464

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۱۸ ق.ظ

دنبال یه پستی تو وب میگشتم، دیدم علیرغم خواستم، خیلی از پست ها درمورد دردونه است!!!


مادر که میشی دیگه هیچ جوره خودِ خودت نیستی!

463

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۱۷ ق.ظ

وقتی دردونه پابه پای من گوجه سبز میخوره

و انقدررررر دلش میره، که برای اولین بار یه دونات پر از کاکائو رو طلب میکنه:دی

462

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۵۶ ق.ظ

نمیدونم چرا مناظره ها اینقدرررررررر حالم رو بد میکنه!!

اصراری به دیدنش ندارم، اصرار چیه، سرسوزن تمایل هم نیست، ولی آقای همسر که میبینه، توفیق اجباری شامل حالمان میشود که مناظره که هیچ، تحلیل همه ی بخش های خبری در این زمینه رو هم میشنوم (نمی بینم:دی)!!!

461

يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۲۳ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • مک بس

460

شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۳۱ ب.ظ

دختر یعنی

اجازه بده بخوابی، و کنارت آروم بازی کنه، و وقتی بیدار شدی، دستت رو بگیره ببره روی همه میزها، کابینت ها، و حتی در و دیوار رو نشونت بده، که برات دستمال کشی کرده:***

459

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۳۱ ب.ظ

458

چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۱۸ ب.ظ

وقتی معده ات از درد در شرف پکیدنه، و گرسنه میشین، چی میخورین؟؟!!


پ.ن.یاد کتاب دردونه افتادم که یه موش بازیگوش میره بیرون خونه دنبال غذا، و از همه حیوانات میپرسه گرسنه بشی چی میخوری:دی

457

چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۲۰ ق.ظ

قبلترها گفته بودم به نظرم خانواده آقای همسر خیلی سازش کارن (گفته بودم؟؟؟)

این وقتی برام مهم شد که فهمیدم این رفتار آقای همسر ارثیه و خیلی نباید انتظار اصلاحش رو اون هم در کوتاه مدت داشته باشم


دیشب رفتیم برای اقای برادرشوهر و همسرشون مهریه تعیین کردیم (ایم نه اند        کردند) با این که خواسته های خانواده عروس واقعا زیاد بود، و با خواست خانواده آقای همسر خیلی تفاوت داشت، ولی بدون کوچکترین بحثی موافقت کردند

انگار که توانایی هیچ مخالفتی ندارن!!! در صورتی که از نظر من هیچ دلیلی برای این همه صبوری نبود، چون نه دختر و نه خانواده اش از هیچ نظر نسبت به خانواده آقای همسر و داماد برتری ندارن، حتی هنوز رابطه عاطفیی شکل نگرفته که صبوری بطلبه!


شاید به نظر یه جاریه بدجنس بیام الان، ولی بیشتر یک همسر نگران برای آینده ام:(