416
میگه: برا منه یا اون دردونه (عکسش)، میگم برا توه عزیزم، و آروم میگم: اون دردونه که به تاریخ پیوست:(
و میرم تو فکر
کاش تاریخ قشنگی بسازیم
حکایت قانونی که مصوبه مجلسه و اداره ما اجراییش نمیکنه، حکایت همون بذل و بخشش شاهه، و عدم بخشش وزیرش!!
نزدیک به 5ماه از مصوبه کاهش ساعت کاری بانوان میگذره، و دستگاه هایی اجرایی، اجراش نمیکنن
و مدیون این همه مادر و فرزندهاشون، و دقیقتر خانواده میشن!!
گاهی فکر میکنم این همه بی مبالاتی اخرش به کجا خواهد رسید!
به مدد درست شدن لب تابمون بعد از تقریبا دوسال، عکس ها و فیلمهای دردونه خوراک این روزهامونه:دی
نگاهش که میکنم یادم میاد که خداروشکر خیلی از دوران های بحرانیی که اصولا بچه ها دارند، رو دردونه خوب گذرونده، مثل از شیرگرفتن یا از پوشک گرفتن
بعد به خودم میام که تو همون مواقعی که سختی هایی بهت فشار میاره که حس میکنی انقدر خاصن که حتی قابل گفتن نیستن، شک نکن که راحتی هایی هم هست در کنارشون
منتهی سختی ها دیده میشه و خوشی ها نه!
خودمو به خواب میزنم، دردونه چندبار صدام میزنه، جواب نمیدم
میگه: وااااااااااااااای ، نه نمیر، مامان؟؟؟ مردی؟؟ و چنان تکونم میده که تمام اعصاب سرم به لرزه می افته که : مامان نمیر!!! :دی
*
کتاب می می نی براش میخونم، میگه : مامان چرا تو کتابهای می می نی ، باباش نیست؟
جالبه که خودم تا الان متوجه نشده بودم
بعد از چندبار تذکردادن به دردونه برای مسواک زدن، و بازیگوشیش، با تحکم بیشتر تذکرش میدم
اپسیلون میترسه ولی به سرعت باد میاد یه بوسم میکنه، و میره مسواک بزنه
از سرعت عملش خنده ام میگیره، این بچه هم خوب مارو شناخته:دی
این روزها خیلی به آنی بودن زندگی فکر میکنم
اینکه ممکنه حتی دقیقه بعد سالم نباشم، یا حتی نباشم، زندگیم تغییر کرده باشه، یا اطرافیانم!!
مراجعه کننده ای که مشخصه صورتش سوخته جلوم ایستاده، و من به این فکر میکنم، لحظه قبل از وقوع حادثه چه شکلی بوده، یا زندگیش چطوری بوده، شاید حتی به ذهنش هم خطور نمیکرده ثانیه ای بعد، یا روزهای بعد باید متفاوت زندگی کنه
پ.ن. گاهی فقط صدقه آدم رو آروم میکنه:))
دردونه (به اصطلاح) بدون خبر، دست سردش رو میذاره روی کمرم، و من جیغ کوتاهی میکشم، و خودش غررررررررررق خنده میشه
شوخیش رو تکرار میکنه و باز صدای خنده...
به این فکر میکنم چه ساده میشه شاد بود، حتی در بزرگسالی
به دردونه میگم: محل کارمون کلاس ورزش گذاشته
میگه: میخوای ورزش کنی، سالم باشی
با ذوق میگم: بلههههه (فکر میکنم خودش خودشو توجیه کرد:دی)
میگه: نمیخواد بری، تو سالم هستی!!!