منه ی من!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰۲/۰۲/۰۹
    722
  • ۰۲/۰۱/۳۰
    721
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    720
  • ۰۱/۱۲/۰۷
    719
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    718
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    717
  • ۰۱/۰۳/۲۹
    716
  • ۰۱/۰۳/۰۹
    715
  • ۰۱/۰۲/۱۱
    714
  • ۰۱/۰۱/۳۱
    713
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۰، ۱۳:۲۱ - دچارِ فیش‌نگار
    :)

650

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۵۱ ق.ظ

درمورد شکاک بودن آقایون و مشکلاتی که توی زندگی ایجاد میکنه زیاد شنیدیم و احتمالا خوندیم

ولی من میخوام بگم نقطه مقابل این خصلت اخلاقی هم به همون اندازه آزاردهنده و حتی ویران کننده است، البته این بهترین اسمیه که میتونم برای این خصلت اخلاقی بذارم: اعتماد بیش از حد به همسر

به نظرمن مثل خیلی از خصلت های دیگه تربیت خانوادگی خیلی موثره، ولی ترجیح میدم بقیه عواملی که باعث به وجود اومدن این خصلت اخلاقی میشه رو از شما بشنوم، خصوصا اگر آقایی خواننده این وبلاگه، دوست دارم نظرش رو در این زمینه بدونم

649

شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۱۸ ق.ظ
اینکه کار کنی برای بهتر شدن زندگی بدیهی به نظر میرسه، ولی  گاهی بعد از مدتی خوب که نگاه میکنی می بینی همون کاری که قرار بود در خدمت زندگی تو باشه، شده زندگیت
لذا تا حدممکن در انتخاب شغل دقت کنیم!!


+تو این شرایطی که بیکاری جوان هامون دغدغه اصلی خیلی از خانواده هاست، این حرف احتمالا آرمانی به نظر برسه، به همین دلیلم نوشتم تا حدممکن

+من خودم با تمام سوابق تحصیلی درخشانی که داشتم موقعیت های کاری خوبی رو صرفا به دلیل خانم بودن از دست دادم در حالی که شغلم و رشته ام از اون دست شغلها و رشته هاییه که نه تنها نیاز به توان مردانه نداره، بلکه تجربه نشون داده خانم ها در این شغل موفق ترن!. در شرایط واقعا خاصی مشغول به کار شدم و اگرچه الان به درست بودن کارمندشدنم با دیده شک نگاه میکنم، ولی تنها دلیل این شکم اعتقاد به رازقیت خداست والا در درست بودن تصمیمم شکی نداشتم. با تمام این اوصاف بعد از گذشت تقریبا یک دهه کارمندی با تمام تلاشم حس میکنم جو کارمندیِ ناخوشایندی که ظاهرا روزی هشت ساعت درگیرشم در من و اخلاقیات و روحیاتم تاثیر داشته، و  با تمام تلاشم برای جداکردن زندگی کاری و خانوادگیم خیلی هم موفق نبودم.
به همین دلیل اگر در شرایط انتخاب شغل یا کاری هستید سالم بودن محیطش براتون خیلییییییی مهم باشه. مهمی که آقای همسر بهش بسیار پایبند بود و ...

648

چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۲۹ ق.ظ
دردونه یه برگ از گیاهمون رو نشون میده که مثلا خودش کنده شده، تقریبا بدون واکنش خاصی از کنارش میگذرم
موقع آب دادن گلدون بهش میگم باید مراقب باشیم گیاه صدمه نبینه گاهی قهر میکنه و دیگه رشد نمیکنه
فوری میگه: نمیشه ما هم با کسی قهر کنیم دیگه بزرگ نشیم؟!!!!!!!!!!!!!
اخه من نمیخام بزرگ شم، ازدواج کنم، بعد بمیرم!!!


+بعد از تقریبا ده دقیقه میگه: میدونی مامان من رفتم برگ هاشو نوازش کنم یکیش کنده شد.

647

چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۴ ق.ظ

به یه عزیزی سه بار برای احوالپرسی زنگ بزنی و جواب نده، بعد چندساعتی بهت تک بزنه که یعنی بله؟؟

چه حسی بهتون دست میده؟

646

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۴۵ ق.ظ

با اینکه من به حجاب دردونه تا حد ممکن گیر نمیدم، ولی با گرم شدن هوا چندباری ازش شنیدم که من به تکلیف برسم بخوام باحجاب باشم گرمم میشه..

دیشب مثلا خواستم براش توضیح بدم، میگم: تو منو خیلی دوست داری؟

-آره

میدونی که منم خیلی دوستت دارم؟

-آره

وقتی ازت یه کاری رو بخوام چون هم دوستم داری هم من دوستت دارم اون کار رو انجام میدی، با اینکه ممکن اذیت بشی یا سختت باشه و ..

-خب آره

میدونی که خدا ما رو خیلی دوست داره، ماهم خیلی دوستش داریم، نه؟

-آره

(من خوشحال از اینکه دارم به نتیجه گیری دلخواهم میرسم که دردونه میگه:)

-خـُـــــــــــــب اصل مطلبو بگوووووو


منم گفتم دیگه، اصل مطلبو:)


+گویا زیاد برای دهه نودی نمیشه مقدمه چینی کرد:)))))

645

چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۲۴ ق.ظ

برخورد شما با همسایه یا آشنایانی که به خودشون اجازه میدن هر سوالی رو از بچه ها بپرسن چطوریه؟

بچه رو توجیه میکنین؟ که خیلی سخته فهموندن درجات غریبه بودن افراد با حد و حریم خانواده ، و حتی من واقعا نمیدونم به دردونه بگم در جواب این نوع سوالات طرف مقابل چی بگه! که نه دروغ باشه نه حمل بر بی ادبی بشه


+شاید در مواردی من واقعا حساس باشم ولی این انتظار که وقتی کسی در زندگی یا روابط شما ورود نمیکنه، شما هم به همون اندازه مراعات کنی، فکر نمیکنم انتظار زیادی باشه:(

644

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۳۶ ق.ظ

به نظرتون بزرگ ترین نعمت خدا چیه؟




+بعد نوشت: این پست در مستاصلانه ترین حالت ممکن نوشتم که به نظرم می اومد خدا خیلی از نعمات بزرگش رو از من دریغ کرده

643

سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۲۸ ق.ظ

من آدم جنجگویی نیستم:((


احساس فقر فرهنگیی شدیدی دارم، مدتهاست  از ذخیره هام استفاده کردم و الان حس میکنم تقریبا به آخراش رسیدم، جوانیهام کلاس میرفتم، سخنرانی گوش میدادم، به مدد دورشته متفاوت خوندن کلی کتاب مختلف می خوندم، کتاب خوانی آخرشب هام کنسل نمیشد، اخبار رو دنبال میکردم، تو بحث ها شرکت میکردم و ...

به بهونه کارمندی و مادری و خانم خونه بودنِ همزمان، کم کم همه رو کنار گذاشتم و به مرور شدم آدمِ الان:( یه فردی که هم و غمش گذران زندگیِ روزمره ی خودش و خانواده اشه، گرچه دوست داره به نحو احسن باشه، ولی تواناییش محدوده

منکرِ این نیستم که توی سیستم اداریی کار میکنم که فسیل شدن آدمها رو می طلبه، و تقریبا هرگونه امکان پیشرفتی رو ازت میگیره و مطمئنن این محیط بی تاثیر نبوده، ولی از خودم هم شاکی ام، که برای بهتر زندگی کردن اهل جنگیدن نیستم

منکرِ این هم نیستم که این اخلاق حتی یک درصد هم در آقای همسر نیست، و این هم باز تاثیرگذار بوده، ولی...

فکر میکنم باید به قرآن پناه ببرم

شما پیشنهاد دیگه ای هم دارید؟ ممنون میشم بهم بگین

642

يكشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۲۳ ق.ظ

میشه کتاب هایی که در زمینه تربیت فرزند خوندین و به نظرتون کاربردی بوده رو معرفی کنید؟

641

سه شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۳۴ ق.ظ

تاحالا به این فکر کردین که رزق و روزی فقط مادی نیست؟ رزق و روزی معنوی و فکری هم هست، که من خودم به شخصه هیچ وقت برای فراخ شدنش دعا نکردم:(