کاش بدونم وظیفه ام تاچه حد مادر و همسر بودنه!!
حتی اگر پست های این وب رو مبنا قرار بدیم من بیشتر تو نقش هام هستم تا خودم
در موضع همسر بودن گه گاهی خودخواه هستم و خودم رو مقدم میدونم ولی در موضع مادر بودن، اصلا
و نمیدونم تا چه حد این کارم درسته
نمونه اش ادامه تحصیل، یا هر دوره ای یا حتی ماموریتی که مهارت شغلی یا شخصیم رو ارتقاء میداده رو توی این سالها خیلی ساده ازش گذشتم به این بهونه یا دلیل که ساعاتی که سرکار هستم انقدر زیاد هست که در باقیمانده روز خودم رو وقف دردونه و آسایش جسمی و روحیش کنم و حتی دقیقه یا ساعتی بیشتر، بهش تنهایی رو تحمیل نکنم
ولی زیادن همکارهاییم که حتی بچه های کوچکتر از من دارن و همه کار میکنند: کارمندن، دانشجوان، ورزشکارن، کلاس های فوق برنامه ای که محل کار میگذاره رو شرکت میکنن، ماموریت ها رو تا حد ممکن میرن و ...
و بدتر اینکه گاهی فکر میکنم احتمالا اونها مادرهای موفق تری هم هستن چون در درجه اول مادری شادترن، و احتمالا فرزند مستقل تری رو هم پرورش میدن!!
پ.ن. میدونم این پست تکراریه، شاید جمع چندین پسته، ولی دغدغه ایه که به نتیجه نرسیده:(